۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » ویژه استان
سرزمین سوخته میراث ملکه برای بلوچ – راه آرمان کرمان
سرزمین سوخته میراث ملکه برای بلوچ – اقطاع خبر

سرزمین سوخته میراث ملکه برای بلوچ – اقطاع خبر

چند روزی است که رسانه های انگلیسی و وابستگان به پهلوی ها به طرفداری از مردم بلوچ سخن می رانند. آنها فراموش کردند که جمهوری اسلامی وارث ۲ قرن نابودی سیستان بلوچستان، توسط آنهاست. به گزارش اقطاع خبر، استان سیستان و بلوچستان از نظر تاریخی یکی از کهن‌ترین سرزمین‌های ایران و تمدن‌های جهان (شهر سوخته) […]


چند روزی است که رسانه های انگلیسی و وابستگان به پهلوی ها به طرفداری از مردم بلوچ سخن می رانند. آنها فراموش کردند که جمهوری اسلامی وارث ۲ قرن نابودی سیستان بلوچستان، توسط آنهاست.

به گزارش اقطاع خبر، استان سیستان و بلوچستان از نظر تاریخی یکی از کهن‌ترین سرزمین‌های ایران و تمدن‌های جهان (شهر سوخته) است و در منابع کهن از این سرزمین با عناوینی چون موطن جنگاروان و خردمندان و رادمردان یاد شده است. در گذشته از سیستان و بلوچستان به عنوان انبار غله آسیا یاد شده است، این مساله از آبادانی این سرزمین خبر می دهد.

استعمار انگلیس ظلم های زیادی در هندوستان انجام داد ولی بخش ناگفته تاریخ تاثیر سیاست های پادشاهی انگلیس بر زندگی در سیستان و بلوچستان است.

کمربند حفظ پادشاهی انگلیس

در سال دهه ۸۰ میلادی استعمارگران انگلیسی پای به هندوستان گذاشتند. ثروت سرزمین هندوستان موجب قدرت یافتن انگلیس در اروپا و جهان شد. استعمارگران پادشاهی انگلیس برای حفظ امپراتوری استعماری خود در هندوستان طرح ایجاد کمربند امنیتی را در اطراف این سرزمین را آغاز کردند.

مهمترین سرزمین از نظر آنها سیستان و بلوچستان بود. چرا که روس ها، فرانسوی ها و آلمان ها برای ورود به هند مجبور به عبور از آن بودند. از طرف دیگر این سرزمین میان اقیانوس هند و خلیج فارس قرار داشت.

آنها ابتدا سعی کردند از گسترش نفوذ ایران بر بلوچستان جلوگیری کنند. به این منظور مأمورانی را از سند بدان­جا اعزام نمود. جاسوسان انگلیسی سعی کردند با ایجاد بدبینی، مردم بلوچستان را تحریک به شورش علیه دولت ایران نمایند. اما اقدامات انگلیسی­ها به نتیجه ­ای نرسید زیرا هیچ یک از مردم بلوچستان و سرداران بلوچ به این پیشنهاد توجهی نکردند و حاضر به همکاری با دولت بیگانه انگلیس علیه آب و خاک خود نشدند.(عبدالودود سپاهی، بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی بلوچستان در دوره قاجار)

سیستان و بلوچستان، زمین سوخته

پس از آن پادشاهی انگلیس سیاست زمین سوخته را در پیش گرفتند. سیاست زمین سوخته یک استراتژی نظامی است که به معنی از بین بردن تمامی منابع در دسترس نیروی دشمن است.

پادشاهی مرز های تاریخی شرق ایران با هند که  منطبق با رود سند بود را بر هم زد و برای دور ساختن ایران از سند، با کمک خود فروختگان میهن فروشی چون آقاخان محلاتی و میرزا آقاخان نوری ایران شرقی، شامل بخش اعظم بلوچستان،مکران،هرات و افغانستان را از سرزمین مادری ایران بزرگ جدا ساخت.

به این ترتیب سرچشمه رودخانه هیرمند در کشوری دیگر قرار گرفت و نظام کشاورزی منطقه بهم خورد.  رفته‌رفته سیستان و بلوچستان به خشکسالی شدید دچار شد و دریاچه هامون یکی از بزرگ‌ترین دریاچه‌های آب شیرین در جهان، که زمانی غذای بسیاری از مردم را تأمین کرد خشک شد.

از آنجا که طبق قرارداد پاریس در ۱۸۵۷ مرجع حل اختلافات میان ایران و افغانستان، انگلیس تعیین شده بود گلد اسمیت و مک لوهان با انجام اقداماتی تلاش کردند تا منافع پادشاهی انگلیس در منطقه بلوچستان کاملا تامین شود.

اما این پایان کار نبود. انگلیسی ها تلاش کردند تا کشاورزی منطقه به طور کامل نابود شود. سید مهدی فرخ سیاستمدار دوره قاجار و پهلوی می گوید: در سال ۱۳۳۴ قمری ۲۶۰هزار خروار محصول از این سرزمین زرخیز برداشت شد اما چند سال بعد فقط ۶۰ هزار خروار محصول در منطقه وجود داشت.

او می نویسد: “دلیل این تنزل فاحش چه بوده است؟ تشخیص معما بسیار آسان است. دهقانان به جای آبیاری و بیل زدن در مزارع خود، زراعت را رها کرده و در راههای شوسه برای انگلیسی‌ها عملگی می‌کردند و روزی سه تومان و دو قران مزد می‌گرفتند. با این وضع، نه متفقین از قحطی آینده ایران پروا داشتند، نه دولت مرکزی” (منبع: خاطرات سیاسی فرخ «معتصم‌السلطنه»، تاریخ پنجاه ساله معاصر ایران)

در مجموع اقدامات انگلیسی ها که تا زمان حضور آنها در هندوستان ادامه داشت دامداری و کشاورزی را در سیستان بلوچستان نابود کرد.

سرکوب مردم در بلوچستان

اقدام بعدی انگلیسی ها روی کار آوردن حاکمان فاسد و وابسته در سیستان و بلوچستان بود اما این اقدام آنها با قیام مردم همراه شد. «سردار حسین­خان»، «خلیفه خیرمحمد» که از روحانیون بلوچستان بود، در برابر انگلیسی­ها قیام کردند اما سرپرسی سایک مامور انگلیسی با کمک خوانین وابسته این قیام را سرکوب کرد.

پس از آن نیز رضاخان به این سرزمین لشکر کشی کرد و با انجام جنایات بسیار بلوچستان را سرکوب کرد. محمد صدیق دهواری نویسنده اهل سنت شهرستان سراوان می گوید: در منطقه کوهک فرمان دستگیری مردان روستا توسط لشگر رضاخانی  می شود و سرانجام دستور قتل عام عمومی صادر می شود. سربازان قشون پهلوی مردم را از بالای تپه به پایین می انداختند و گروه دیگر از سربازان اقدام به تیراندازی می کردند.

روزنامه دیلی میلز می نویسد: رضاخان برای سرکوب عشایر بلوچستان که مخالف طرح اجباری لباس متحد الشکل بودند تمام چاه‌های آب بلوچستان را تا یکصد مایلی کرمان مسوم کرد.

پیرو سیاست رضاخان مبنى بر تخته قاپو کردن عشایر در ایران، دستورالعملى نیز به بلوچستان فرستاده شد ولى در پى گزارش ۱۷/۲/۱۳۱۴ مشخص شد که تخته قاپو کردن عشایر آنها موکول به درست کردن و لایروبى قنوات و خریدارى مصالح و دادن بذر و تدارکات زندگى به آنها است. براى همین اعتبارى در بودجه سال ۱۳۱۴ براى عمران و اسکان ایلات به مبلغ یک میلیون و ششصد و بیست هزار ریال فقط سى هزار ریال در نظر گرفته شد که در نهایت براى ساختمان سه قریه در بلوچستان اختصاص یافت و بقیه به ایلات نقاط دیگر کشور اختصاص یافته بود و این بودجه جهت اجراى فرمان در این استان کافى نبود.

لشکر کشی ها رضاخان به قدری وحشیانه بود که تا سال ها بعد از انقلاب اسلامی مردم منطقه نیروهای نظامی را با لقب گجر(لقب نظامیان رضاخان) می شناختند. اما در دوران محمدرضاشاه وضعیت سیستان چندان تغییر نکرد.

پهلوی ها به توجه به بلوچ

پس از جریان خشکسالی گسترده در استان سیستان و بلوچستان پهلوی ها به این استان توجه چندانی نداشته‌اند. در خاطرات امیراسدالله علم بارها به اقدامات نابخردانه دولت هویدا اشاره شده است. علم چون خود مدتی فرماندار سیستان بود و زمین‌های زراعی داشت بارها در خاطراتش اعلام نوشته است که برنامه‌ای که دولت هویدا در پیش گرفته باعث خشکسالی و نابودی همه زیرساخت‌ها در سیستان دهه‌های بعدی می‌شود. حتی علم به این نکته اشاره می‌کند که دولت هویدا اعلام کرده که سیستان و بلوچستان به لحاظ اقتصادی درآمدی برای ایران ندارند بنابراین مهم هم نیستند که دولت برای آنها پول خرج کند. (منبع: سرزمین سوخته: دیپلماسی بریتانیا در سیستان، نوشته رضا رییس طوسی)

بر اساس گزارش‌ها و اسناد تاریخی، وقوع سیل در تیرماه ۱۳۵۷ در ایرانشهر خرابی‌های فراوانی به بار آورده و آسیب زیادی به روستائیان و مردم ایرانشهر وارد کرده بود. آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان در ایرانشهر حضور داشتند، از نزدیک شاهد عدم همراهی و امداد رژیم پهلوی به سیل‌زدگان بودند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۵ اسفند ۱۳۸۱در دیدار نخبگان استان سیستان و بلوچستان درباره بی‌توجهی رژیم پهلوی به سیل‌زدگان فرمودند: «…در سال ۵۷ در ایرانشهر سیل آمد و ۸۰ درصد شهر قطعاً خراب شد؛ یعنی من یک به یک تمام مناطق شهر را با پای خودم رفتم و دیدم. پنجاه روز ما امداد و پشتیبانی می‌کردیم. یک نفر از مرکز که هیچ، از زاهدان هم یک نفر آدم برجسته متشخص به ایرانشهر نیامد که بگوید چه خبر است اینجا!»

انتهای پیام/ رسول

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*