بسم رب الشهدا والصد یقین
اشهد ان لااله الا الله واشهدان محمدا ” رسو ل الله
با سلا م و درود برپیشگاه مقدس امام زمان عالم بشر یت ولی عصر و نا ئب بر حقش امام خمینی این پیر جماران و این نو گل عزیزما وبا سلا م به سالارشهیدا ن حسین بن علی (ع)و با سلا م برامت شهید پرو ر شهر مان شر ح و صیت نامه این حقیر گنا هکار سعد الله امیری به شرح زیراست :پر و رد گارا وقتی قلم برروی کاغذ می لغزد دستم می لرزد وزبا نم گویای گفتنی ندارد که بگو یم من سر باز امام زمان هستم خیلی شرمنده ام خیلی ترس دار م از اینکه دور به جبهه رفتم چو ن می ترسم و قتی شهید شد م ائمه اطهار بگویند چرا زودترنیامدی به جنگ در راه فی سبیل الله خدایا تو را سپاس از اینکه به ما و بشار ت دادی و گفتند انسا ن مسلما ن مورد امتحا ن است پس مابا ید این امتحا ن را پس بد هیم  با شد که این امتحا ن سخت و خا نواده ما مادرجان و پدر جان و ای خا نواده عزیزمرا ببخشیدکه نتوا نستم مهر فرزندی را عطا کنم و ا ی همسرم نبا ید شما نارا حت باشید که من قر بانی در راه اسلام شدم توباید زهرا گو نه فرزندا نم رامثل فرز ند حسین تر بت بنما ئی و نگذاری آنا ن را هی اشتباه بر و ند که من شر منده در پیش سایرشهیدا ن با شم و من به خدای خویش و عده داده ام که ای خدا شهادت من را در راه خودت قراربده و من حاضرم فرزندا نم راهم باز برای اسلا م  قربا نی کنم
وای خواهرا نم با ید شما راه ز ینب را از سربگیرید وزینب گونه به این راه عمل کنید که این راه راهی امید بخش وپر خا طره است وای شما همچون یارا ن حسین راه من را ادامه بد هید راهی که من رفتم راه خطانیست وای پدر و مادر عزیزم که فرزند تان رابزرگ کرد ید و قربا نی اسلا م کردید بدا ن مادرجا ن فردای قیا مت سرافراز و خو شحال هستی و پدر جا ن خانواده ام رادلداری بده وهیچکس رانگذارید در تشییع جنازه من زاری کند و مرا ببخشید وای امت بزنجا ن شما زودتر حرکت کنید وبه کاروا ن برسید که الان مو قعیت فی سبیل الله است وشما باید بدا نید سایه این امام به کجارسیده است این پیر جمارا ن را هر گز تنها مگذارید واگر وی را ترک کنید که اسلا م در خطر است ومن خواهش دارم از ان کسا نی که به امام واین انقلاب سرکار ندارند بر تابوت من د ست بگیرند هر گز چو ن راهی که من رفتم خطی بی انتهانیست من خود این راه را انتخاب کر دم از امتم می خواهم طلب عفو و بخشش دارم . به امید روزی که پر چم اسلا م درسرتاسر جهان برافرا شته  باشد . التماس دعا دارم و بخشش.۱۳۶۵/۹/۲

دهم فروردین ۱۳۴۳، در روستای بزنجان از توابع شهرستان بافت دیده به جهان گشود. پدرش ماشاءالله و مادرش صنوبر نام داشت. تا دوم‌راهنمایی تحصیل ‌کرد. ازدواج نمود و صاحب یک پسر و یک دختر شد. پاسدار بود، هجدهم تیر ۱۳۶۷، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.