حالا که قرار است شرایط جنگی داشته باشیم ما هم جنگ با تمدن غرب را که چهل و اندی سال بیشترش پنهان و زیر پوست شهرهایمان بوده است را علنیتر کنیم.
سالهاست که مقام معظم رهبری با اصطلاحات مختلف سعی در علنیسازی این جنگ دارند (شبیخون فرهنگی، جنگ نرم، سلاح تبلیغات، جنگ رسانهای، جنگ روانی، تهاجم فرهنگی و…)
به این شکل که هر حرکتی به نفع غرب وحشی و صهیونیستها را نه یک جرم عادی بلکه یک جرم و خیانت در جنگ تلقی کرده که با آن متناسب با این شرایط برخورد شود.
در جنگ اقتصادی، جرایم اقتصادی، مثل اختلاس و دزدی، در هر مُبلّغ و هر کسی، در حکم باز کردن دروازه کشور به روی سربازان و افسران نظامی اقتصادی دشمن باشد و مجازات در همین سطح دیده شود.
رهبر انقلاب فرمودند ما در مسأله پاسخ و انتقام نه تعلل میکنیم نه عجله، دقیقاً باید همین مصداق در جنگ اقتصادی اجرا شود.
پروندههای فساد که در حکم موشکهای اقتصادی به بدنه نظام مظلوم جمهوری اسلامی است باید با همین استراتژی پاسخ داده شوند.
تعللهای اداری و قضایی، باعث دلسردی و ناامیدی مردم و جریتر شدن مفاسد اقتصادی میشود.
جنگ سیاسی، برخورد با سیاسیونی که با دو قطبیسازی و استفاده از احساسات قومی و نژادی و بها دادن به عناصر نفوذی دشمن، قدرتطلبی میکنند باید به مصداق گرا دادن نقاط حساس کشور به دشمن دیده و در همین سطح با آن برخورد شود.
سیاسیونی که احساسات و عواطف و عشق به ایران آزاد و آباد برخی مردم را به گرو گرفته و پشت واژههای زیبا پنهان میشوند و هرگاه لازم باشد از این واژهها مثل موشک بر سر مردم استفاده میکنند و هیچ سطحی متناسب با اعمال خود دریافت نمی کنند، همه اینها باید جرم جنگی دیده شوند نه عادی.
جنگ روانی و رسانهای
فضای مجازی به عنوان یک فضای ولنگار با آدمهای بدون پاسخگویی صحیح، یک جنگ تمام عیار رسانهای علیه ایران ایجاد کرده بهطوری که برخی ایرانیها را با خود ایران با رمز فتنه جمهوری اسلامی جدای از ایران است به تقابل درآورده است.
کجا میشود اتفاقات شادی عدهای اندک از شکست تیم ملی را فراموش کرد؟ یا کسانی که در نقشه تجزیه ایران خواسته و ناخواسته نقش ایفا کردند؟
اگر شایعات، دروغها و جعلها در این فضا موشکهای تمدن غرب به پادویی صهیونیسم رسانهای نیست پس چیست؟
چه در داخل و چه در خارج باید میزان پاسخگویی تروریستهای روحی و روانی ملت ایران به نحو شایسته و به قول سیاسیون ما بر طبق منشور حقوق بینالملل پاسخ داده شود.
اینترنت ملی و فضای آزاد اطلاعات در ایران بر مبنای حق و حقیقت و حکمرانی ایران باید مهیا شود و هر کس در هر جایگاهی در انجام این کار کوتاهی و سهلانگاری میکند باید بر طبق شرایط جنگی با او برخورد شود.
جنگ اداری، یکی از پاس گلهایی است که سالها به تمدن غرب دادهایم، سیستم اداری بروکراسی غربی ناکارآمد است که مردم از آن ناراضی هستند، اصل این سیستم بر (نمیتوانیم و نمیشود) است مگر خلافش ثابت شود.
در حالیکه مدیریت جهادی انقلابی بر اصل (میتوانیم و میشود) بنا شده است.
هنر این سیستم در کشور ما در صورت انجام درست و صحیح این سیستم حفظ وضع موجود است که البته در آن هم غالباً ناتوان است.
نگاه به این فضا هم باید جنگی شود و خلافها، کمکاریها، اشتباهات و ناکارآمدیهای آن باید بر مبنای پاسخ متقابل و متناسب به تمدن وحشی غرب باید باشد.
جنگ آموزشی و علمی
که در آن علم و دانش و فضای دانشآموزی و دانشجویی ما مورد هدف قرار دارد
نمیشود با مار به آستین انقلاب (سیستم آموزشی فعلی) توقع غیر از آنچه در فرار مغزها داریم داشته باشیم.
شاگردهای ممتاز این نظام آموزشی، بعدها خادمان تمدن غربی وحشی میشوند.
در واقع ما شعبههایی از مدارس و دانشگاههای آنها هستیم و نوکر بیمزد و مواجب آنها.
نظام آموزشی ایران باید بر مبنای محتوایی ایرانی اسلامی باز طراحی شود، نه شکل آن تغییر کند بلکه باید از ریشه و اساسی و مبنایی مورد تحول قرار گیرد.
حالا باید موشکهای نظامی ایرانی را روی مراکز حساس و حیاتی نظامی رژیم صهیونسیتی و در کنار آن موشکهای اقتصادی و فرهنگی و علمی و سیاسی را به مراکز حیاتی تمدن غرب در کشور نشانه رویم.
و معنی شهادت آن وقت فقط خوردن گلوله نخواهد بود، شاهد مناظر تشکیل قرارگاههای واقعی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی خواهیم بود.
نویسنده:احمد طالبیان
انتهای خبر/ شهربابک
انتهای خبر/ شهربابک