این فرازِ جامع و مهم اخیر رهبر معظم انقلاب، پیامی مرکّب و چندلایه دارد. اول، لایه ماهوی که ریشه اختلاف در طبیعت دو سوی ماجراست. انقلاب اسلامی بر استقلال استوار شده و آمریکا بر سلطه، و چنین دوگانهای در یک خط مشترک جمع نمیشود. دوم، لایه رفتاری که خصومت آمریکا فقط زبان و بیانیه نبود؛ اقدام عملیِ ممتد بود. هرجا توانستهاند و هرجا ممکن بوده، به منافع ملی به انواع گوناگون ضربه زدهاند. از همین رو، اگر اختلاف «ذاتی» باشد، معنا آن است که راهکارهای تاکتیکیِ موقت (از دیپلماسی مقطعی تا بعضاً بدهوبستانهای اقتصادی) قادر به زایلسازی این شکاف بنیادین نخواهند بود.
در این معنا، اعتراف اخیر دونالد ترامپ که گفت: «من در رأس حمله ۲۳ خرداد اسرائیل به ایران بودم؛ کنترل کامل داشتم»، سندی آشکار بر عمق همان دشمنیای است که رهبر انقلاب طی چهار دهه بارها درباره آن هشدار دادهاند. این اعتراف، مثل بیرون افتادن رشتهای از پشت یک فرش قدیمی است که وقتی آن را میکشیم، نقش پنهان دشمنی عملی آمریکا را هویدا میکند؛ دشمنیای که نه یک سوءتفاهم گذرا، بلکه یک تعارض ریشهدار و ماهوی با اصل استقلال ایران است.
سلسله توطئهها؛ از اتاق سفارت تا آسمان خلیجفارس
رهبر انقلاب در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۸۲، تصویری مستند و خطی از ریشههای عملی این دشمنی بیان کردند؛ تصویری که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز میشود و قدمبهقدم تا دهههای بعد امتداد مییابد: «از اوّلِ انقلاب هم این تحرّکات به شکلهای مختلف وجود داشته است. همهٔ شما یادتان هست؛ از تحرّکاتی که در سفارت امریکا برای براندازی میشد، شروع گردید – که از جملهٔ نمودهای آن، طرّاحی مقدّمات کودتا در پایگاه شهید نوژه بود که جوانان مستقر در سفارت در آن روزها حدود صد جلد کتابِ بسیار مهم از اسناد آنها منتشر کردند؛ اینها اسناد مهمّ زمان ماست، اما نمیگذارند روی این اسناد تبلیغات شود – تا حمله به طبس، تا تشویق عراق به جنگ، بعد کمک به عراق در جنگ، بعد حمله به هواپیمای مسافربری ما، حمله به سکوهای نفتی ما و تحریم اقتصادی ما در چند نوبت که این را در سالهای اواسط دههٔ هفتاد به شکل قانونی درآوردند؛ قانون معروف به «داماتو». عنادها و بغضها و کینههای اینها را اینطوری باید فهمید. هرجا جمهوری اسلامی حرکتی را که به سازندگی و آبادانی کشور کمک میکرد، شروع کرد، اینها اگر توانستند، جلوِ آن را گرفتند» این سلسله رویدادها، بافت دشمنی آمریکا را همچون زنجیرهای بههمپیوسته نشان میدهد: از طراحی کودتا، تا عملیات نظامی مستقیم؛ از تحریک یک جنگ هشتساله، تا ساقط کردن هواپیمای مسافربری؛ از حمله به سکوهای نفتی، تا رژیمسازی تحریمهای چندلایه و اعتراف به فرماندهی مستقیم حملات رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی.
وقتی این خط تاریخی را کنار اعتراف ترامپ قرار میدهیم، به روشنترین پرسش ممکن میرسیم که آیا میتوان دشمنیای با این عمق، گستره و تداوم را صرفاً اختلاف سیاسی خواند؟
دشمنی شخصی نیست؛ بنیادین است
رهبر انقلاب در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، این دشمنی را از سطح رفتارهای پراکنده به سطح «بنیان» ارتقا میدهند و بیان میکنند: مسئله آمریکا یک مسئلهی جدّی است. آمریکا با ما دشمن است؛ این دشمنی هم با شخص این حقیر یا با شخص سردمداران نظام نیست، با مجموعهٔ نظام اسلامی است که امروز ملّت ایران، این نظام را پذیرفته و در راه او دارد حرکت میکند؛ این دشمنی یک چنین دشمنیای است. مخصوص این شخص هم نیست؛ دولت آمریکا و نظام آمریکایی، از آغاز پیدایش جمهوری اسلامی با او دشمن بود و بد بود و در صدد براندازی بود. حتّی دولت قبل – دولت اوباما – که هم در نامه به بنده، هم در اظهارات میگفتند که ما در صدد براندازی نیستیم، دروغ میگفتند؛ آنها هم در صدد براندازی بودند؛ براندازی نظام جمهوری اسلامی؛ مسئله برجام و این حرفها بهانه است، دعوا، دعوای بنیادی است؛ با نظام جمهوری اسلامی مخالفاند» این بخش از سخنان رهبر انقلاب، عمق شناخت دشمن را روشنتر میکند؛ به همین جهت رویکرد ثابت و ذاتی کاخ سفید نهتنها صرفاً دشمنی با دولتها یا اشخاص در ایران نیست، بلکه با اصل ساختار سیاسی برخاسته از استقلال ملی و اراده مردمی دشمنی دارد. ازاینرو، لبخند یک رئیسجمهور یا تهدید رئیسجمهور دیگر، تفاوت ماهوی ایجاد نمیکند.
ایشان در ادامه همان سخنرانی، دلیل این دشمنی را چنین توضیح میدهند: «علّت مخالفت با نظام جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی آمد دستِ سلطهٔ آمریکایی را از کشور کوتاه کرد؛ همهٔ مسئله این است. آمریکاییها بر یک کشوری با ثروت، با امکانات و در موقعیّت راهبردی حسّاس جغرافیایی مثل ایران، به طور کامل مسلّط بودند؛ انقلاب و جمهوری اسلامی آمدند دست اینها را کوتاه کردند؛ اینها میخواهند انقلاب و جمهوری اسلامی را نابود کنند بهخاطر این؛ میخواهند تسلّط داشته باشند؛ همچنان که بر بسیاری از کشورهای منطقه متأسّفانه تسلّط دارند. آنها میخواهند دستور بدهند «باید این کار را بکنید» و حاکم فلان کشورِ این منطقهٔ حسّاس، «بایدِ» آنها را روی چشم بگذارد و قبول بکند! آنها این را میخواهند. توجّه بفرمایید! اینها نکتهٔ مهمّی است؛ مسئله، مسئلهی احساسات نیست؛ مسئله، مسئلهی این نیست که انسان ناگهان بهخاطر یک حادثهٔ دفعی مثلاً فرض کنید موضعگیری بکند؛ مسئله، مسئلهی اساسی و ریشهای است؛ اینها نوکر لازم دارند.» ۱۳۹۷/۰۲/۱۹مرور تاریخ نشان میدهد که ایرانِ پیش از انقلاب، حلقهای مطیع در زنجیره سلطه واشنگتن بود. انقلاب، این زنجیره را پاره کرد و از بند نوکری خارج شد.
دشمنی پایدار؛ تغییر دولتها تغییری در ماهیت نمیدهد
رهبر انقلاب در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۹۵ جملهای میگویند که مانند چکیدهای از چهار دهه تجربه است: «آمریکا، آمریکا است؛ این حزب یا آن حزب، هر کدامشان سرِ کار آمدند، خیری به ما نرساندند، شر رساندند. یکی تحریم کرد، یکی هواپیما زد، یکی به سکّوی نفتی حمله کرد، یکی به دشمنهای ما کمک کرد. ما نگرانی هم نداریم؛ ما به توفیق الهی برای مواجههٔ با هر حادثهٔ محتمل آمادهایم».
از همین رو جمهوریخواه یا دموکرات، جنگطلب یا دیپلمات نما، لبخند یا تهدید؛ هیچکدام ساختار سلطهطلب را تغییر ندادهاند و اعتراف ترامپ نیز دقیقاً در همین چارچوب قابلفهم است؛ در واقع تنها تفاوت او با دیگر رؤسای جمهور آمریکا این است که او کاری را بیان میکند که دیگران صرفاً بیانکردنش را پنهان میکردند. «این آقایی که امروز سر کار است در آمریکا، مسئله را لو داد، آن هدف حقیقی را روشن کرد؛ گفت مقابلهٔ ما با ایران، با ملّت ایران برای این است که ایران گوشبهفرمان آمریکا باشد». ۱۴۰۴/۰۶/۰۲
شناخت دشمن؛ شرط ضروری حکمرانی مستقل رهبر
انقلاب در ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ درباره ضرورت «رصد مستمر» دشمن، راهبردی روشن ارائه کردند: «دشمن را بشناسیم، در برابر حرکات دشمن حسّاسیّت داشته باشیم. آن کسانی که در دوران دفاع مقدّس در جبهه بودند میدانند که آنجا کسانی در قرارگاهها بودند که بهوسیلهٔ عوامل خودشان هر حرکت کوچک دشمن را دنبال میکردند، رویش حسّاس میشدند: فرض بفرمایید امروز دشمن این جابهجایی را انجام داده است؛ این برای چیست، چرا انجام داده است؛ علّتیابی میکردند. حسّاس در مقابل حرکات دشمن. دشمن را بشناسیم، نقشههای او را تشخیص بدهیم، بر روی کارهای او، حرفهای او، اظهارات او حسّاس باشیم؛ و در مقابل زهری که او احتمالاً خواهد ریخت، پادزهر فراهم بکنیم و آماده باشیم برای اینکه حرکت او را خنثی بکنیم. این، حسّاسیّت در مقابل دشمن است».
این نگاه، دقیقاً همان پیشنیاز استقلال است؛ شناخت دشمن، نه صرفاً از سر بدبینی، بلکه از جنس عقلانیت حکمرانی است. اعتراف ترامپ نیز نشان میدهد که بیتوجهی به این شناخت، هزینههای گزافی دارد.
دشمنیای که باید دیده شود، نه آرزو شود که وجود نداشته باشد
وقتی این بیانات رهبر انقلاب را کنار هم قرار میدهیم و آنها را با اعترافات رسمی سیاستمدارانی مانند ترامپ تطبیق میدهیم، نتیجهای روشن به دست میآید:۱. دشمنی آمریکا نه مقطعی، بلکه ساختاری است. ۲. نه بر سر سیاستها، بلکه بر سر ماهیت انقلاب و استقلال ایران است. ۳. نه محصول یک رئیسجمهور، بلکه نتیجه منطق سلطه در کل نظام سیاسی آمریکاست. ۴. نه با مذاکرات و لبخندها پایان مییابد، و نه با تهدیدها آغاز شده است. این همان حقیقتی است که رهبر انقلاب بهروشنی بیان کردند: «اختلاف جمهوری اسلامی و آمریکا یک اختلاف ذاتی است».
منبع: فارس
انتهای خبر/ م








