این نوشتار قصد بررسی تحلیلی این پایتخت را ندارد چرا که اصولاً حیطه کار نگارنده اجازه چنین ورودی را نمیدهد اما آن چه باعث شد این نوشتار به رشته تحریر در بیاید نوعی « عاقبت بخیری» برای دستاندرکاران و بازیگران این فیلم بود که به زعم نگارنده شاید یکی از دلایل اصلی آن همین باشد که تار و پود فیلمهای سیروس مقدم و محسن تنابنده و به طور خاص پایتخت، بر محور پایتخت معنوی ایران یعنی مشهد و حضرت رضا علیهالسلام استوار بوده است.
در روزگاری که برخی سلبریتیهای متوهم ما بهویژه در آشوبهای سالهای اخیر، فاتحه مملکت را خوانده شده تصور کرده و در حالی که توسط همین تلویزیون خودمان و پول همین مردم فربه و شناخته شده بودند، جلای وطن کرده و با پشت کردن به کشور و مردم خود، در کانالها و شبکههای مزدور آن ور آب، شروع به لجنپراکنی کرده و آب به آسیاب دشمن ریختند، افرادی مثل همین محسن تنابنده هم بودند که نشان داد میتواند او هم در این کار چنین ظرفیتی از خود بروز دهد و ضمن قهر از تلویزیون و اعلام این که دیگر پایتختی در کار نخواهد بود، تا یک قدمی قهر از کشور و دیار خود هم پیش رفتند اما…
اما انگار خدا نمیخواست سرنوشتی که برای امثال حمید فرخنژاد، علی کریمی، برزو ارجمند و… پیش آمد که به قول خودشان الان فقط خودشان ماندهاند و گوشهایشان و گوشیهایشان! برای امثال محسن تنابنده هم پیش بیاید و انگار سرنوشت عبرتانگیز و رقتانگیز آنها سبب شد حساب کار دستشان بیاید و همین جا کنار همین مردم بمانند و نان خود را بخورند و کار خود را بکنند.
محسن تنابنده در یکی از سکانسهای ماندگار فصل آخر پایتخت جملهای را گفت که شاید کمتر کسی به آن توجه کرد و آن این بود که: «امام رضا هیچ تنابندهای را از در خانه خود دست خالی رد نمیکند… »
و انگار بخت با محسن تنابنده یار بود که امام رضا علیهالسلام او را عاقبت بخیر کرد وگرنه جای او هماکنون در کنار بختبرگشتگان فلکزدهای بود که به مردم خود پشت کردند و اکنون به شدت از این قهر و غیظ پشیمان و ناراحت هستند و این موهبت را امام رضا (ع) در دامن او گذاشت چرا که تنابنده نشان داده با امام رضا (ع) رابطهای خوب دارد.
نویسنده: حسن برخورداریپور