بسم الله الر حمن الرحیم
آنقدر در در یای خون شنا می کنیم تا به سا حل پیروزی برسیم .
خد مت پدر بزر گو ار م سلا م عرض می کنم پدر جان خیلی دو ستت دار م پدر جان با ید برا یت بگو یم من راه خود م را انتخاب کر ده ام و من از دنیا ماد ی گذ شتم و آخر ت خود را خوا سته ام خواهش می کنم پدر جان مرا حلالم کن اگر در طو ل زند گی یک و قتی از من ر نجشی داشته ایی مرا عفو کن .
خد مت مادر عز یز م سلا م مادر جان تو که ۱۹سال از من نگهداری کرد ی حالا که مو قع بهره بر داری از من بو د اما صا حب من کس د یگری بو د یعنی کسی که مرا نزد شما اما نت گذا شت مادر جان چه خوب در این مدت از من مو اظبت کردی مادر از تو شر منده ام که نتوا نستم ز حمتهای تو را جبرا ن کنم خواهش می کنم حلالم کن تقا ضای عاجزا نه می کنم که در غم مر گم گریه نکن مگرمن در ز ندگی من چقدر توا نستم خو شحال با شم مادر جان من از تو خیلی رضا یت دار م امید و ار م که تو هم را نا امید نگذاری سخنم با برادرا نم برادر های عزیز م قا سم فعلی و حسین جهانشا هی حالا که من در جبهه نبر د حق بر با طل به شهادت ر سید م .
پدر و مادر مان نبا ید خود شان را تلف کنند آنها را دلداری بد هید عز یز ا نم شما خیلی من را محبت کر دید از هر نظر که بگو یم مرا همیشه همراهی کر د ید برادرانم راهم را ادامه د هید برادرا نم از خانم های خود برا یم حلالی بگیر ید آنها را هم زحمت داده اند .
سخنم با خواهرا نم است خواهر های عز یز م ای مهر با نترین کسان برای من نمی دانم آیا شما چه حالی در غم مر گم دارید اما امید وار م که خو شحال باشید .
خواهرا نم ازبرادرا ن خود پیر وی کنید حر فهای برادرا نم را گوش کنید شما با کار های خو ب راه مرا ادامه دهید خواهر هایم فرض کنید که مجلس عر وسیم است همان طو ر شر کت کنید خا نواده محتر م عز یز م من و صیت می کنم که اگر جسد م پیدا نشد یکد سته گل و یک عدد کبو تر بر سر مزار م حا ضر کنید کبو تر را ر ها کنید و د سته گل را به جای جسد م داخل قبر بگذارید تا مادر م نارا حت نبا شد مادر جان از خرجهای ز یادی برای من جلو گیری کنید چو ن مادر جا ن در جو اران ر سم هست که گو سفند بکشند خر ج بد هند امامر د م نمی خو رند و در نتیجه غذا ها خراب می شو د و اسراف می گردد خواهش می کنم غذا در ست نکنید و خر ج آن را به جنگ کمک کنید فقط در چهلم برای من خر ج بد هید مادرجا ن شبهای جمعه سر قبر م بیا و خو شحال باش سخنم با جوا نان همسنگر م ای برادران امید وار م که کار هایی قرار بو د انجام بشو د هر چه زو دتر انجام بد هید و کار های خود را با اتحاد هر چه بیشتر د نبال کنید و فعالیتهای خود را زیاد کنید از کسا نی که در مرا سم شر کت کرده اند تشکر کنید ازتمام اقوا م و دو ستان حلالیت می طلبم .
خدا یا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
دوستدار شما اکبر جهانشا هی ۶۱/۳/۴

یکم اردیبهشت ۱۳۴۲، در روستای جواران از توابع شهرستان بافت زاده شد. پدرش ابراهیم(فوت۱۳۶۰) و مادرش عذری نام داشت. تا پایان‌ مقطع متوسطه درس خواند و دیپلم تجربی ‌گرفت. پاسدار بود، چهارم خرداد ۱۳۶۳، با سمت دیده بان در اهواز بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای  زادگاهش واقع است.