۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » ويژه‌های خبری
این‌گونه نباش
این‌گونه نباش

این‌گونه نباش

امام علی (ع) در حکمت ۱۵۰ نهج‌البلاغه در پاسخ به مردی که از ایشان خواست تا او را موعظه‌ کند، پندها و نصیحت‌هایی را بیان کرد و از او خواست که این‌گونه نباشد. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «اقطاع خبر» امام علی (ع) در پاسخ مردی که از او خواست تا او را نصیحت کند، […]


امام علی (ع) در حکمت ۱۵۰ نهج‌البلاغه در پاسخ به مردی که از ایشان خواست تا او را موعظه‌ کند، پندها و نصیحت‌هایی را بیان کرد و از او خواست که این‌گونه نباشد.

این‌گونه نباش

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «اقطاع خبر» امام علی (ع) در پاسخ مردی که از او خواست تا او را نصیحت کند، چنین بیان کرد که وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ:
لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ، وَ [يَرْجُو] يُرَجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ؛ يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ، وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ؛

إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ، وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ؛ يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ، وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ؛ يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي، وَ يَأْمُرُ [النَّاسَ بِمَا لَمْ يَأْتِ] بِمَا لَا يَأْتِي؛ يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ؛ يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ، وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ؛ إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً، وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِياً؛

يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ، وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ؛ [وَ] إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً، وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً؛ تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ، وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ؛

يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ، وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ؛ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ، وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ؛ يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ، وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ؛ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ، وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ؛ يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ، وَ يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ، فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ؛ يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى، وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى؛ يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً، وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً؛

يَخْشَى الْمَوْتَ، وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ؛ يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ؛ وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ، فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ؛ [اللَّغْوُ] اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ؛ يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ، وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ؛

[يُرْشِدُ نَفْسَهُ وَ يُغْوِي غَيْرَهُ] يُرْشِدُ غَيْرَهُ، وَ يُغْوِي نَفْسَهُ، فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِي، وَ يَسْتَوْفِي وَ لَا يُوفِي؛ وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِي غَيْرِ رَبِّهِ، وَ لَا يَخْشَى رَبَّهُ فِي خَلْقِهِ.

[قال الرضي رحمه الله تعالى: و لو لم يكن في هذا الكتاب إلا هذا الكلام لَكفى به موعظة ناجعة و حكمة بالغة و بصيرة لمبصر و عبرة لناظر مفكر].

امام علی (ع) در پاسخ مردی که از او خواسته بود اندرزش دهد، چنین فرمود:
 همانند آن کس مباش که بی‌آنکه کاری کرده باشد به آخرت امید می‌بندد و به آرزوی دراز خود توبه را به تأخیر می‌افکند. گفتارش به گفتار زاهدان ماند و کردارش به کردار دنیاپرستان. هر چه از دنیا بهره‌اش دهند، سیر نگردد و اگر بی‌بهره‌اش دارند، قناعت نکند.

 نعمتی را که به او ارزانی داشته‌اند، سپاس نتواند گفت، باز هم خواهان بازمانده آن است. دیگران را از زشت‌کاری منع می‌کند و خود از کارهای زشت باز نمی‌ایستد. از دیگران کارهایی را می‌طلبد که خود انجام نمی‌دهد. نیکان را دوست دارد؛ ولی عمل نیکان ندارد. با گنهکاران دشمنی می‌ورزد و خود یکی از آنهاست. به سبب بسیاری گناهانش از مرگ بیزار است، ولی در انجام‌دادن کارهایی که سبب بیزاری او از مرگ شده، پای می‌فشرد.

 چون بیمار شود از کرده خود پشیمان شود و چون تندرستی خویش بازیابد به لهو و شادی روی نهد. اگر از بیماری بهبود یابد بر خود می‌بالد و چون بیمار گردد نومید می‌شود. هرگاه بلایی به او رسد، خدا را بزاری می‌خواند و اگر به آسایشی رسد، چون مغروران، رخ برمی‌تابد. نفسش در پندارها بر او چیره شود و آنجا که پای یقین در میان می‌آید بر نفس خود چیرگی نیابد.

 اگر دیگران گناهی کنند، خردتر از گناه او، بر آنان بیمناک شود و برای خود پاداشی بیش از عملش می‌طلبد. اگر بی‌نیاز شود، سرمست و مغرور شود و اگر بینوا گردد، نومید و ناتوان در عمل کوتاه آید و در خواستن مبالغت ورزد. اگر محنتی بر او عارض شود از جاده شریعت پای بیرون نهد.

 سخنان عبرت‌آمیز گوید و خود عبرت نگیرد. اندرز می‌دهد و خود اندرز نپذیرد. در گفتار بر خود ببالد و به کردار از همه کمتر باشد. در آنچه ناپایدار است با دیگران رقابت کند و در آنچه پایدار است به مسامحت بگذرد.
 غنیمت در نظرش غرامت است و غرامت را غنیمت انگارد. از مرگ می‌ترسد و پیش از آنکه فرصت از دست بشود، به کار نیک نمی‌شتابد.

 گناه دیگران را بزرگ می‌شمارد و بزرگ‌تر از گناه آنان را، اگر خود مرتکب شود، خرد می‌انگارد. طاعت و عبادت خود را بسیار می‌شمارد، هر چند، اندک باشد و طاعت و عبادت دیگران را حقیر می‌انگارد، هر چند، بسیار باشد. بر مردم طعن می‌زند و خویشتن را می‌ستاید.

 در نزد او لذت‌جویی و لهو با توانگران دوست‌داشتنی‌تر است از ذکر گفتن با فقیران. به زیان دیگران و سود خود داوری کند؛ ولی به سود دیگران و زیان خود داوری نمی‌کند. دیگران را راه می‌نماید؛ ولی خود را به گمراهی می‌کشد.

 می‌خواهد که همگان فرمان‌بردار او باشند و حال‌آنکه، خود همواره راه عصیان در پیش می‌گیرد. می‌خواهد که حق او را به کمال ادا کنند و خود، حق کسی را به کمال ادا نمی‌کند. از مردم می‌ترسد؛ ولی نه به‌خاطر خدا ولی از خدا در کارهای بندگان او نمی‌ترسد.

 سیدرضی گوید: اگر در تمام این کتاب جز این سخن نمی‌بود، پند سودمند و حکمت رسا و بصیرت، صاحب بصر و عبرت نگرنده صاحب اندیشه را کافی بود.

منبع: نهج‌البلاغه
انتهای خبر/ پسند


———-
منبع:آرمان

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*