به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری «اقطاع خبر» هوا گرم بود و روز کاری طولانیتر از همیشه. حوالی ساعت سه بعدازظهر بود که برای بازگشت از محل کار به خانه، اپلیکیشن اسنپ را باز کردم و مثل همیشه مبدا و مقصد را ثبت کردم.
این پنجمین بار طی دو هفته گذشته بود که از اسنپ استفاده میکردم. راننده بهمحض قبول درخواست، تماس گرفت و گفت: «اگر امکان دارد، سفر را لغو کنید».
درخواست برای لغو سفر؛ اعتراض پنهان
پرسیدم دلیل خاصی دارد؟ با لحنی آرام و بیحاشیه پاسخ داد: «کرایه پائین است، اصلاً برای من صرف نمیکند».
این جمله برایم تکراری بود. تقریباً در هر چهار سفر قبلی هم موضوع مشابهی مطرح شده بود؛ برخی پیش از آغاز مسیر، برخی در حین حرکت و بعضی حتی بعد از رسیدن به مقصد.
همه آن رانندگان یک گلایه مشترک داشتند: اسنپ در محاسبه کرایهها، تنها به رضایت مسافر توجه دارد. در حالیکه ۳۵ درصد از هر سفر را به عنوان پورسانت برمیدارد و سهم راننده نه تنها اندک، بلکه گاهی زیانده است.
در مسیر راه، تصمیم گرفتم با راننده همراه شوم. میخواستم بدانم پشت این اعتراضهای تکراری، چه واقعیتهایی پنهان است؛ واقعیتهایی که شاید برای مسافر، نادیده گرفته شده باشند.
رانندهای که حالا پیش رویم نشسته بود، مردی جوانی با سابقه فعالیت از سال ۹۶ در اسنپ است. میگوید قبل از این که وارد این حوزه شود، سالها در آژانسهای سطح شهر کار کرده و از همان زمان دغدغه کرایه عادلانه را با خود داشته است.
با صدایی متین و منظم میگوید: اسنپ آمده بود تا بازار را عادلانهتر کند، اما حالا شده یک پلتفرم یکطرفه. از مسافر حمایت میکند، کرایهها را پایین نگه میدارد، ولی در نهایت، سهم خودش را کامل برمیدارد و ما رانندهها میمانیم با استهلاک خودرو، قیمت بنزین، قسط، خرج خانه… و یک عدد بیرحم روی اپلیکیشن.
میپرسم: شما در این مسیرها با چه مواردی مواجه میشوید که باعث ضرر مستقیم شما میشود؟
سکوتی کوتاه میکند، سپس پاسخ میدهد: بارها شده مسافر میگوید پول نقد ندارد، میخواهد از دستگاه پول برداشت کند اما همین که به دستگاهومیرسد فرار میکند.
وقتی مسافر فرار میکند، راننده متضرر است
و یا پیاده میشود، وارد کوچه میشود، میگوید خانهاش همین جاست و میرود برای آوردن پول. اما دیگر برنمیگردد. نه پولی، نه پیامی، نه خبری. وقتی به پشتیبانی اطلاع میدهیم، یا دیر پاسخ میدهند یا در نهایت میگویند سفر ثبت نشده، یا قابل پیگیری نیست. این میان، کرایهای که باید نقدی پرداخت میشد، از جیب راننده رفته است.
زنی در مسیر معیشت
این تنها یک روایت نیست. در سفرهای پیشین نیز، رانندهای جوان در مسیر میدان آزادی تا بلوار جمهوری اسلامی، خاطرهای مشابه تعریف کرده بود: دختر جوانی سوار شد، گفت پول نقد ندارد. رسیدیم مقصد، گفت خانه همین ساختمان است و رفت داخل. چند دقیقه منتظر ماندم.
تماس گرفتم. خاموش بود. یک ساختمان ۶ طبقه بود که هر طبقه چهار واحد داشت، دستم به جایی بند نمیشد در نهایت فهمیدم هیچگاه قصد پرداخت نداشته است.یاد یکی از سفرهایم افتادم.
راستش یکی از سفرهایی که برایم ماندگار شد، همراهی با یک راننده زن بود؛ بانویی حدوداً سیساله، با ظاهری ساده و رفتاری محترمانه. در طول مسیر، با پرسشی کوتاه باب گفتگو باز شد. او گفت که حدود یکسال است با اسنپ همکاری میکند.
در توضیح شرایط زندگیاش چنین گفت:وپس از جدایی از همسرم، سرپرستی دو فرزند خردسال به من واگذار شد. هزینههای زندگی، اجاره خانه، مخارج مدرسه و تغذیه کودکان، همه بر عهده من است. خودرو را پدرم برایم تهیه کرده، اما بهصورت قسطی؛ و طبیعتاً موظفم هر ماه مبلغی بابت قسط به ایشان پرداخت کنم.
او که با صدایی آرام اما پر از اضطراب صحبت میکرد، افزود: رانندگی درونشهری برای یک زن، با دشواریهای خاصی همراه است. از وضعیت نابسامان آسفالت معابر گرفته تا ترافیک سنگین و گرمای طاقتفرسا در ایام تابستان. افزون بر این، گاه رفتار برخی مسافران با شأن انسانی ما فاصله دارد. بسیاری از ما تنها بهدلیل فشار معیشت به این کار روی آوردهایم، نه از روی انتخاب یا علاقه.
۳۵ درصد پورسانت؛ سهم بزرگ پلتفرم، سهم اندک راننده
وقتی از او درباره ساز و کار مالی اسنپ پرسیدم، گفت: شرکت اسنپ از هر سفر، درصد بالایی را بهعنوان سهم پلتفرم برای خود برداشت میکند. بهعنوان مثال، در یک سفر با مبلغ کرایه ۳۰ هزار تومان، حدود ۱۰ هزار تومان سهم اسنپ است. این مبلغ بدون درنظر گرفتن هزینه بنزین، استهلاک خودرو، و شرایط اقتصادی کشور، از حساب راننده کسر میشود. طبیعیست که با این سازوکار، تأمین مخارج زندگی ممکن نیست.
در پایان سفر، وقتی از او اجازه گرفتم که بخشی از صحبتهایش را در قالب یک گزارش منتشر کنم، چنین گفت: خواهش میکنم نامی از من نبرید.
فقط از شما تقاضا دارم واقعیت زندگی ما رانندگان را آنگونه که هست منتقل کنید. ما هم انسانیم. خواسته ما، چیزی فراتر از یک زندگی آبرومندانه نیست. اما با این سطح از درآمد، نه تنها احساس امنیت شغلی نداریم، بلکه آینده فرزندانمان نیز در ابهام است.
و اینها تنها سه روایت از دهها نمونهی مشابهاند. اعتراضها تنها درباره فرار مسافر یا پرداختنشدن کرایه نیست. مشکل اساسی از نظر رانندگان، ساختار نرخگذاری اسنپ است که کرایهای پایین با درصدی بالا برای پلتفرم تعیین میکند و در این میان، بار اصلی به دوش راننده میافتد.
دقت کردم، دیدم راننده امروز هم تأکید میکند، از ۲۶ هزار تومان کرایه، حدود هشت تا ۹ هزار تومان را اسنپ برای خودش برمیدارد. باقیماندهاش اگر نقدی باشد که ممکن است پرداخت نشود، اگر هم آنلاین باشد، گاهی با تأخیر واریز میشود یا اصلاً با هزینهی سفر بعدی تهاتر میشود. در هر صورت، من راننده، همیشه در حال عقبماندن از حقوق خودم هستم.
راننده قربانی سود یکطرفه
در پایان مسیر، وقتی به خانه میرسم، از او نیز اجازه میخواهم که بخشی از صحبتهایش را در گزارشی بیاورم. با لحنی آرام پاسخ میدهد: نمیخواهم نامی از من بیاید. فقط بنویسید که رانندهها هم انساناند. ما فقط میخواهیم کار کنیم، درآمد داشته باشیم، نه اینکه قربانی سود یک طرفهی پلتفرمها باشیم.
از خودرو پیاده میشوم. پنجمین سفر من با اسنپ در این هفته هم، بهجای خستگیِ مسیر، مرا با خستگیِ یک قشر تنها در نظام حمل و نقل مدرن کشور آشنا میکند؛ قشری که زیر سایه تعرفههای پایین، درصدهای بالا و بیتوجهی مسافر و شرکت در حال فرسایش است.
انتهای خبر/ پسند