۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » ويژه‌های خبری
رشد تولید توام با ایثار کارگران بارز
رشد تولید توام با ایثار کارگران بارز

رشد تولید توام با ایثار کارگران بارز

داستان تولید یک حلقه لاستیک را در کارخانه بارز دیدیم بنابراین اگر رشد تولید روزانه از ۳۰۰ هزار تن گذشته کاملا نشان از ایثار کارگران به امر تولید دارد. به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی «اقطاع خبر» جام رسانه‌ای امید به همت بسیج رسانه استان کرمان با میزبانی گروه صنعتی لاستیک بارز کرمان […]



داستان تولید یک حلقه لاستیک را در کارخانه بارز دیدیم بنابراین اگر رشد تولید روزانه از ۳۰۰ هزار تن گذشته کاملا نشان از ایثار کارگران به امر تولید دارد.

رشد تولید توام با ایثار کارگران بارز

به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی «اقطاع خبر» جام رسانه‌ای امید به همت بسیج رسانه استان کرمان با میزبانی گروه صنعتی لاستیک بارز کرمان برگزار شد.

بسیج رسانه استان کرمان اعلام کرد که در راستای امیدآفرینی و معرفی محصولات کرمانی‌ساز قصد دارد تور بازدید یک روزه از این مجتمع صنعتی ترتیب دهد بنابراین اسامی خبرنگاران علاقه‌مند به دبیرخانه این مجموعه ارسال شد.

من نیز مانند هر خبرنگار سمجی عزم رفتن کردم و نام خود را برای مسئول مربوطه ارسال کردم، در اندک مدت کوتاهی پیامک زمان برگزاری این رویداد ارسال شد و مکان تجمع برای سوارشدن به وسیله نقلیه‌ای که قرار بود ما را تا محل کارخانه همراهی کند، مشخص شد.

صبح روز حرکت فرا رسید لوازم مورد نیاز جمع شد و راهی محل تجمع شدیم دو ون برای اعزام خبرنگاران به کارخانه در محل وجود داشت خودمان به رسم عادت ون‌ها را زنانه و مردانه کردیم و دو ماشین حرکت کردند.

گروه صنعتی بارز کرمان در ۱۰ کیلومتری شهر کرمان و نرسیده به شهر نگار قرار داشت که البته نماز هم در این مقصد کامل بود و عملاً از شهر خارج نشدیم.

به درب ورودی کارخانه لاستیک بارز رسیدم ماشین متوقف و تدابیر امنیتی لحاظ شد یک نفر از تیم حراست با مینی ون ما همراه و راهنمای ما شد، تعداد بانوان و آقایان خبرنگار هم مساوی بود بنابراین تیم مراقبتی ما هم به نسبت فزونی یافت.

ون حامل خبرنگاران در مقابل اولین مسیر خط تولید لاستیک که به آن در اصطلاح بنبوری می‌گفتند؛ ایستاد، ما نیز یکی یکی از ون خارج شدیم ماسک گرفتیم و با توضیح کوتاهی وارد بخش شدیم اینجا کارگران کائوچوی طبیعی و مصنوعی را با گاز کربن ترکیب و خمیری سیاه رنگ را تولید می‌کردند.

طبقه بالایی هم داشت که بخش آزمایشگاه و تحقیقات این بخش بود اما ارتفاع زیاد و پله‌هایی که همچون اژدهایی مارپیج بالا رفته بود مرا از قدم گزاردن در مسیر منتهی به آزمایشگاه بازداشت.

پایین ایستادم و به کاری که کارگران انجام می‌دادند نظاره می‌کردم البته یکی از ماموران حراست هم مراقبم بود که به دستگاه‌ها نزدیک نشوم زیرا هم گرما و هم سرعت دستگا‌های میکسری که کربن و کائوچو را مخلوط می‌کردند، بالا بود و برای بانویی چون بسیار خطرآفرین بود.

لیفتراکی هم برای‌مان خودنمایی می‌کرد، راننده گویی از کارش لذت می‌برد و عملاً سختی کار برایش جزئی از جذابیت‌ها شده بود، کائوچوها را بار می‌زد و می‌برد و کارش جابجایی‌ محصولات و مواد اولیه بود. «در دلم ذوقی بود از اینکه من هم دوست داشتم سوار لیفتراک شوم»

کارگر دیگری نیز سخت مشغول کار بود و اصلا حضور مرا احساس نمی‌کرد زیرا تعهد کاریش در امر تولید از هر چیز دیگری مهم‌تر بود، همین تعهد است که رشد تولید را در بارز می‌شکند.

با خودم اتفاقات چند ماه قبل را مرور می‌کردم از تحصنی که کارگران کرده بودند و مطالباتی را که خواسته بودند اما این اتفاقات نیز بارز را از مسیر رشد و توسعه دور نکرده بود بازهم قوی‌تر پا به میدان گذاشته بود و حتی در ۱۰ روز رشد تولیدی را رقم زده بود که همه را انگشت به دهان گذارده بود زیرا رکورد ۳۱۰ هزار تنی را در روز شکسته بود.

یکی از کارگران در صحبت با من از قطعی گاز و برق هم گفت؛ اینکه مجبور شده بودند چند روز «بالا نیایند» (اصطلاح کارگران از آغاز به کار در شیفت بود) وقتی کارگری طبق شیفت کار می‌کند و به هر دلیلی توقف تولید را مشاهد می‌کند به او می‌گویند؛ «پایین بمان و بالا نیا» که یعنی امروز تولید نداریم.

اصطلاحات‌شان جالب بود باید در دل یک‌ منطقه اختصاص باشی که بومی‌اش محسوب شوی و عملا کارگران بارز بومی این مجتمع بودند و برای همین بود که نسبت به کارخانه و تولید آن نیز تعصب خاصی از خود نشان می‌دادند.
هنوز صحبتم تمام نشده بود که صدای بازدیدکننده‌ها را شنیدم که پله‌ها را یکی پس از دیگری به سمت پایین طی می‌کردند، به هر حال از بنبوری خارج شدیم به ساختمان روبه‌رو که آن هم سوله‌ای بزرگ بود وارد شدیم.

تکه‌ها خمیر سیاه این بار وارد دستگاه شده و مچاله از آن خارج می‌شدند و در دستگاهی دیگر که نامش فیشر بود قطعاتی را با همین خمیر سیاه رنگ می‌ساختند. مدیر خط شروع به توضیح کرد و گفت: اصولا ساخت و آماده‌سازی اجزای لاستیک‌ها در سه بخش مختلف انجام می شود؛ اکسترودر: در این بخش، ساخت اجزای مختلف تایرها از جمله: دیوارهای آن، هامپ، ترد، نوارها و سرشانه‌ها ساخته و تولید می‌شوند.

بخش دیگر کلندر است که در این مرحله ساخت لایه‌های لاستیک‌ها انجام می‌شود، در واقع در این فرآیند، سیم‌ها یا نخ‌ها برای پوشاندن تایرها تولید می‌شوند و با سیم‌های مسی ترکیب شده و برای مرحله بعدی به صورت نوار ایجاد می‌شوند و وارد بخش تولید بیدسازی شده که در این مرحله، طوقه لاستیک‌ها ساخته شده و برای مونتاژ به بخش بعدی که ناحیه چهار نام‌ داشت می‌رسید.

وارد سالن بعدی شدیم جایی که فرآیند ساخت تایر در حال رقم خوردن بود زیرا همه مواد اولیه اکنون آماده بودند که تبدیل به یک تایر شوند در این مرحله، اجزای تایرها به یکدیگر متصل می‌شوند، راهنما در حال توضیح بود که گفت؛ اصولا، لاستیک‌های رادیال در دو مرحله، مونتاژ می‌شوند؛ در بخش اول، لایه‌ها، دیواره و بیدهای لاستیک مونتاژ می‌شود و در ادامه، سایر قسمت‌ها مانند: بلت‌های سیمی و ترد به آن‌ها اضافه شده و به مرحل آخر که پخت لاستیک است می‌رسد.

فرآیند پخت و بازرسی تایر آخرین بخش تولید یک لاستیک است در این فرآیند، ترکیبات تشکیل‌دهنده را در قالب‌های مخصوص می‌ریزند و آن‌ها را تحت فشار مشخص و در دمای بالا با استفاده از دستگاه‌های پرس، پخت می‌کنند که در این مرحله شکل نهایی و خاصیت مکانیکی لاستیک‌ها به وجود می‌آید.

 آخرین ایستگاهی که در آن متوقف شدیم، بخش انتهایی لاستیک یعنی بازرسی و کنترل کیفی بود، پس از ساخته شدن لاستیک، آن را از لحاظ مختلف مورد تست و بازرسی قرار می‌دهند؛ ابتدا، تایرها از نظر شکل ظاهری و نداشتن ایراد مورد بررسی قرار  گرفته و در مرحله دوم، تایرها را از نظر بالانس بودن و یکنواختی سطح آن‌ها را تست می‌کنند و در آخر، هم درون لاستیک‌ها را با استفاده از لیزر عکس‌برداری کرده و آن‌ها را از لحاظ نداشتن حباب هوا و انسجام بین اجزای آن مورد بازبینی و آزمایش قرار می‌دهند.

کارگران حتی تیغ‌هایی در دست داشتند که با چرخش تند لاستیک جاهایی که در فرایند پخت به صورت زائد از لاستیک بیرون زده بود را برش داده و آن را یکنواخت می‌کرد.

سفر به کارخانه بارز حتی اگر صد بار هم نصیبم شود بازهم حضور خواهیم یافت و از اینکه جوانان پر شور و با تعهد، تولید محصولی را انجام می‌دهند که حتی خود کشورهای بزرگ تولیدکننده هم خواستار خرید از ایرانیان هستند، مرا به شعف می‌آورد و ایرانی بود را در سایه امید به آینده برایم نویدبخش می‌کند.

انتهای خبر/ طهماسبی

 


———-
منبع:آرمان

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*