۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » ويژه‌های خبری
روایت پرستاری از دلِ شیفت‌های بی‌پایان
روایت پرستاری از دلِ شیفت‌های بی‌پایان

روایت پرستاری از دلِ شیفت‌های بی‌پایان

در میان شب‌های سفید بیمارستان، پرستاران با چشمانی بیدار و دستانی خسته، به بیماران جان دوباره می‌بخشند. زهرا رسولی، پرستار نمونه‌ای از کرمان، از عشق، تعهد و سختی‌های بی‌پایان شغلی می‌گوید که با ایمان دوام می‌آورد. به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری «اقطاع خبر»، در سکوت شب، راهروهای بیمارستان مثل رودهای خاموشی‌اند که صدای […]


در میان شب‌های سفید بیمارستان، پرستاران با چشمانی بیدار و دستانی خسته، به بیماران جان دوباره می‌بخشند. زهرا رسولی، پرستار نمونه‌ای از کرمان، از عشق، تعهد و سختی‌های بی‌پایان شغلی می‌گوید که با ایمان دوام می‌آورد.

روایت پرستاری از دلِ شیفت‌های بی‌پایان

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری «اقطاع خبر»، در سکوت شب، راهروهای بیمارستان مثل رودهای خاموشی‌اند که صدای قدم پرستاران را در خود می‌پیچند. چراغ‌ها زرد و کم‌نورند، اما چشمان پرستاری مثل زهرا رسولی هنوز بیدار است. او از سال ۱۳۷۰ وارد این مسیر شده، پرستاری که حالا سه فرزند دارد و هنوز با همان عشق سال‌های اول، بالای سر بیماران می‌ایستد.

می‌گوید:  من پرستاری را انتخاب کردم نه برای عنوان، نه برای دیده شدن؛ فقط چون حس کردم این کار معنا دارد، راستش اگر عشق نباشه، آدم از پا در خواهد آمد.

زهرا رسولی به عنوان پرستار نمونه بیمارستان افضلی‌پور کرمان معرفی شده است و این دلیلی است تا به عنوان خبرنگار پا به پای حرف‌هایش بشینم و با او گفتگو کنم.
 
 مسیر سخت اما پرمعنا
 
وقتی از سختی‌های کار پرستاری از او سئوال کردم او از شیفت‌های طولانی، شب‌کاری‌های بی‌وقفه و تعطیلاتی که هیچ‌وقت فرصت بودن کنار خانواده را نداشت، گفت و با لبخند تلخی ادامه داد: مسیر سختی بود، ولی پرمعنا. همکاران و مدیران خوبی داشتم. سعی کردم همیشه علمم را به‌روز نگه دارم و با تعهد کار کنم. چون این شغل فقط مهارت نیست بلکه مسئولیتِ زندگیِ مردمی است که به ما اعتماد می‌کنند.
 
در چشمانش می‌توان ردِ خستگی را دید، اما میان خطوط چهره‌اش نوعی آرامش است؛ آرامشی که انگار از دعاهای بیماران و «خداقوت»های ساده‌ خانواده‌ها زاده می‌شود.
پرستاری، شوقِ بودن کنار درد
 
از زهرا پرسیدم که اگر دختر جوانی بخواهد مسیر شما را طی کند و پرستار شود، چه باید کند و او پاسخ داد: پرستاری تنها شوق نیست بلکه نیاز است که پرستار بتواند در بدترین شرایط روحی و جسمی کنار بیمار بماند. وقتی می‌بیند یک نفر از تخت بلند می‌شود و لبخند می‌زند و یا می‌گوید خدا خیرت دهد، همه خستگی‌هایت از تنت بیرون می‌رود.

این پرستار نمونه باور دارد که همین بازخورد انسانی، بزرگ‌ترین پاداش دنیاست. نه دستمزدها، نه مرخصی‌های کوتاه، هیچ‌کدام جای لبخند یک بیمار بهبود‌یافته را نمی‌گیرد.

 
مادر بودن در لباس سفید
 
می‌گوید سخت‌ترین بخش کارش، دوری از فرزندان در روزهای تعطیل بوده است.
«سه فرزند دارم، اما خیلی از تعطیلات و لحظه‌های خاصشان را از دست دادم. بارها بچه‌هایم خواب بودند که رفتم، یا برگشتم. ولی همیشه تلاش کردم برایشلن الگو باشم؛ اینکه کارِ درست، همیشه ارزش خودش را دارد.
 
برای لحظه‌ای سکوت می‌کند. صدای زنگ تلفن بخش به گوش می‌رسد. دوباره لبخند می‌زند و می‌گوید: اگر همکاری خانواده نباشه، این مسیر واقعاً طاقت‌فرساست. پرستار، تنهایی نمی‌تواند دوام آورد.
 
 صدای بی‌ادعاهای سپیدپوش
 
در بخش پرستاری، صدای دستگاه‌ها با صدای خسته‌ پاها در هم می‌آمیزد. اما کسی شکایت نمی‌کند. هرکدام از این زنان و مردان سفیدپوش، دنیایی از تعهد و صبرند که کمتر دیده می‌شوند.
زهرا رسولی یکی از هزاران پرستاری است که باور دارد «عشق»، تنها سوختِ ادامه دادن در این مسیر است. او می‌گوید: شرایط کاری ما واقعاً سخت است، دستمزدها و امکانات با حجم کار هم‌خوانی ندارد اما وقتی بیماری لبخند می‌زند حس می‌کنی دنیا ارزش دارد
 
پرستاری، رسالتِ آرامش دادن
 
شاید هیچ‌کدام از بیماران، نام پرستارشان را به یاد نیاورند، اما نگاه مهربانشان در ذهن‌ها می‌ماند. پرستاری یعنی مسئولیتِ آرامش دادن در طوفانِ درد.
زهرا رسولی می‌گوید: وقتی می‌فهمی وجودت توانسته به آرامش یه انسان کمک کند، آن لحظه ارزش همه سختی‌ها را دارد.
 
گفتگو با او که به پایان می‌رسد به این نتیجه می‌رسم که شغل پرستاری، فقط شغلی سخت نیست؛ امتحانی انسانی است. جایی میان علم و عشق، وظیفه و احساس، صبر و مسئولیت.
پرستارها مثل فانوس‌اند؛ شاید کوچک، اما تنها نوری که در تاریکی اتاق بیماران روشن می‌ماند.
 انتهای خبر/ پسند 


———-
منبع:آرمان

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*