نشست خبری به توجه به برخی ناهماهنگیها در برنامه و ورود خبرنگاران با تاخیر و جو متشنج همراه بود. هنوز رئیس جمهور نیامده بود. پس از ورود رئیس جمهور خبرنگارانی که هماهنگ شده بودند سئوالاتشان را پرسیدند. جلسه تمام شد. خبرنگاران به سمت رئیس جمهور رفتند. هر کدام مطلب و مطالبهای را مطرح می کردند. اما یک سئوال و پاسخ هیچگاه از ذهنم پاک نمیشود.
سئوال درباره پروژههای ناتمام کرمان بود. رئیسی رو به خبرنگاران کرد و گفت: ما به اندازه چندین سال پروژه نیمهتمام داریم اما تمام تلاش خود را میکنیم تا پروژهها را به اتمام برسانیم انشاالله! این صحبتها نزدیک به آنچه بود که شهید رئیسی مطرح کرد. نمیدانم چند درصد از آن پروژها تا اردیبهشت ۱۴۰۳ به اتمام رسیده است اما آنچه در همه آن هزار روز کار شهید رئیسی دیدم تلاش برای انجام قولهایش بود.
یک تلاش شبانهروزی که هدفش فقط اتمام کارهای ناتمام گذشته نبود. او کارهایی را شروع کرد که پیش از این بسیاری از آن سر باز میزدند. اصلاح وضعیت ارزی، مبارزه با فساد اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار، گسترش وضعیت بیمه آحاد جامعه و… نیز از جمله اقدامات او بود.
اما مهمترین کار شهید رئیسی کنترل اپیدمی کرونا بود. این اقدام تنها وضعیت سلامت جامعه را بهبود بخشید بلکه به اقتصاد آسیب دیده از شیوع کرونا هم سر و سامان داد. کنترل کرونا، موجب کاهش بیکاری، افزایش رشد اقتصادی و رونق بازار شد.
شهید رئیسی مانند هر مدیر دیگری در همه دنیا میراثدار مسائل مدیران قبلیاش بود. او مانند همه مدیران و دورانهای مدیریت محدودیتها و مشکلات خودش را داشت.
برخی منتقد او بودند و برخی تشویقاش میکردند. برخی در کارهایش سنگاندازی میکردند و برخی سنگی از جلوی پایش برمیداشتند. عدهای مشاوره به او میدادند و برخی با کارهای غلط خود او را از هدفش دور میکردند.
مردم و رسانهها با برخی کارهایش موافق بودند و با برخی مخالفت میکردند. اما آنچه مهم است این بود که او هیچ وقت ناامید نشد و ناامیدانه حرف نزد. حتی در آن نشست خبری وقتی از حجم کارهای بر زمین مانده و بدهیها گفت، لحن و کلامش ناامیدکننده بود. انگار وقتی به او نگاه میکردی فعل خواستن را میدیدی.
او تلاش میکرد، تدبیر میکرد، اندیشه انجام میداد و به پیش میرفت. هم مردم و هم خدای مردم هم وقتی عملش را میدیدند قدردان او بودند. شهید رئیسی در یک کلام یک مدیر بود. مدیری که مانند همه فرصتها و آسیبها و تهدیدات برهه زمانی خودش را داشت. او از فرصتها پلی ساخت که آسیبها را جبران کند. از تهدیدات نترسید و در میان هجمهه تهدیدات به دنبال فرصتها بود.
این هنر مدیریت است. در هیچ مکان و زمانی نیست که بتوان گفت مدیریت آسان است. مدیریت یک نقش و جایگاه سهل نیست. مدیر، مسئولیتی را به عهده میگیرد که برخی به خاطر سختیهایش از آن فرار میکنند و برخی به دلیل سوء استفاده برای منافع شخصیاشان به دنبال آن هستند. اما مهمترین سختی مدیریت ایراداتی است که دیگران آگاهانه و یا ناآگاهانه از او میگیرند. یک مدیر همیشه در معرض دید و نقد همه مردم و رسانههاست. مدیر حرفها را میشنود. گاه میپذیرد و گاه میداند اشتباه است پس باید به درستی راه درست را برود.
آن نشست خبری با عکس دستهجمعی خبرنگاران با رئیس جمهور به اتمام رسید. اما لبخند شهید رئیسی همیشه در یاد ما ماند. لبخندی که بازتابی از طلوع امید در ایران بود. لبخند یک مدیر واقعی ایرانی!
نویسنده: محمدنعیم رستمی، خبرنگار پایگاه خبری «اقطاع خبر»