روند پایانی مرحله اول آتشبس شکننده غزه
رژیم اشغالگر صهیونیستی همه اسرای زنده خود و همچنین بیشتر اجساد اسرای مرده را که در اختیار گردانهای عزالدین القسام، شاخه نظامی حماس و دیگر گروههای مقاومت بود، تحویل گرفته است؛ از جمله جسد سرهنگ «آساف حمامی» فرمانده تیپ جنوبی در لشکر غزه که مقاومت روز دوشنبه هفته گذشته آن را تحویل داد. او بلندپایهترین افسر ارتش رژیم صهیونیستی بود که در اسارت مقاومت قرار داشت.
روند تبادل اسرا که اکنون در مراحل پایانی قرار دارد، یکی از چالشهای اصلی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر بود؛ زیرا جامعه رژیم صهیونیستی و به ویژه خانوادههای اسرا و نیز نظامیان و افسران صهیونیست، بازگرداندن این اسیران را چه به شکل زنده و چه مرده، یک امر ضروری میدانستند.
باوجود اهمیت زیادی که پرونده تبادل اسرا برای صهیونیستها دارد، اما این پرونده شاید سادهترین بخش توافق آتشبس باشد؛ زیرا پروندههای متعددی جود دارد که مربوط به آینده سیاسی و امنیتی غزه بوده و بسیار پیچیدهتر از بحث تبادل اسراست.
درهرصورت نهاییشدن پرونده تبادل اسرا میتواند نشانه مثبتی برای پیشرفت در مسائل دیگر باشد، اما درعینحال این احتمال وجود دارد که رژیم صهیونیستی از تعهدات امنیتی و انسانی خودش عقبنشینی کند.
در روند تبادل اسرا رژیم صهیونیستی به مفاد توافق آتشبس غزه به ویژه پروتکل بشردوستانه آن پایبند نماند و اجازه ورود کمتر از ۲۵ درصد نیازهای غذایی و دارویی و تنها ۱۰ درصد سوخت موردنیاز این باریکه را داد.
همچنین اشغالگران تجاوزات خود به غزه را از سر گرفتند و طی یک ماهی که از اجرای توافق آتشبس غزه میگذرد، بیش از ۲۵۰ فلسطینی در حملات صهیونیستها به شهادت رسیده و صدها تن دیگر زخمی شدهاند. این نشان میدهد که اشغالگران قصد واقعی برای اجرای آتشبس ندارند.
در واقع توافق آتشبس، باوجوداینکه جنگ نسلکشی و گسترده رژیم صهیونیستی علیه غزه را تاکنون متوقف کرده، مانع آوارگی فلسطینیان از غزه تا این مرحله شده، اجازه ورود نسبی کمکها به این باریکه را داده و اصل خروج نیروهای اشغالگر صهیونیستی از غزه را تضمین کرده، اما در بطن خود دارای میدان مین پروندههای پیچیدهای است که احتمال دارد به تنشهای سیاسی و حتی درگیریهای امنیتی در آینده منجر گردد.
اداره غزه؛ تقابل دو دیدگاه
طرح دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای غزه، تشکیل یک کمیته اداری متشکل از تکنوکراتهای فلسطینی و کارشناسان بینالمللی را پیشنهاد میدهد که تحت نظارت و مدیریت تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلیس باشد و اداره امور خدماتی و شهری غزه را بر عهده بگیرد.
بر اساس طرح ترامپ، این روند تا زمانی ادامه پیدا میکند که تشکیلات خودگردان برنامه اصلاحات خود را تکمیل سازد؛ درحالیکه خود آمریکا و اسرائیل هم میدانند تشکیلات خودگردان فلسطین نه برنامهای برای اصلاحات دارد و نه میتواند آن را انجام دهد. بهاینترتیب، کمیته پیشنهاد شده در طرح ترامپ کمکم تبدیل به یک مرجع دائمی برای اداره غزه خواهد شد که تحت نظارت آمریکا و اسرائیل قرار دارد.
اما در مقابل، حماس و دیگر گروههای فلسطینی تأکید دارند که اداره نوار غزه باید توسط یک نهاد تکنوکرات کاملاً فلسطینی و بدون هرگونه مداخله خارجی انجام شود؛ بهطوریکه رئیس این نهاد از داخل غزه یا از میان وزرای تشکیلات خودگردان فلسطین انتخاب شود و همه اعضای آن مورد اجماع ملی فلسطینیها باشند.
پرونده حساس سلاح مقاومت
طرح ترامپ بر خلع سلاح مقاومت، نابودی زیرساختهای آن به ویژه تونلها و مشروط کردن خروج کامل ارتش صهیونیستی از غزه به تحقق این هدف تأکید میکند و پیشنهاد ایجاد یک نیروی بینالمللی برای سیطره بر مرزها و جلوگیری از ورود سلاح به غزه را داده است.
این در حالی است که حماس و سایر گروههای فلسطینی تأکید دارند بحث سلاح مقاومت یک مسئله داخلی بوده و ابتدا باید یک کشور مستقل فلسطینی ایجاد شود و بعد از آن، بحث سلاح در چارچوب ملی فلسطین موردبررسی قرار میگیرد.
در این میان مصر بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در غزه و روند آتشبس، موضع محافظهکارانهای اتخاذ کرده؛ جایی که ضیاء رشوان، رئیس دستگاه اطلاعرسانی مصر گفت: اسرائیل خواستار خلع سلاح حماس است، اما حماس سلاح خود را سلاح مقاومت فلسطین میداند؛ بنابراین یک طرح جایگزین مطرح شده که بر اساس آن، سلاح حماس بهجای برچیدهشدن، به مدت ۱۰ سال توقیف گردد.
در واقع مصر معتقد است که نمیتوان از مردم فلسطین خواست تا بدون رسیدن به هدف خود در حق تعیین سرنوشت و تشکیل کشور مستقل، سلاحشان را زمین بگذارند. از سوی دیگر، از نظر تاریخی، غزه دروازه شرقی مصر محسوب میشود و افتادن این باریکه به دست اسرائیل تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی مصر است.
نیروهای حافظ صلح یا حافظ منافع اسرائیل؟
در طرح ترامپ، تشکیل یک نیروی بینالمللی بهعنوان راهکاری بلندمدت در غزه پیشنهاد شده، اما وظایف، اختیارات و مرجعیت این نیروی بینالمللی همچنان مبهم است. رژیم صهیونیستی با حضور ترکیه و قطر که ضامن توافق آتشبس هستند، در این نیروی بینالمللی مخالفت میکند؛ زیرا معتقد است که روابط نزدیک کشورهای مذکور با جنبش حماس تهدیدی مستقیم برای اسرائیل به شمار میرود.
ترکیه طی سالهای گذشته دارای نقش منطقهای روبهرشد در کشورهایی مانند عراق، سوریه، مصر، لیبی و سودان به اشکال مختلف بوده و همچنین با آمریکا هم روابط نزدیکی دارد. بر همین اساس صهیونیستها حضور نیروهای ترک در غزه را نگرانکننده میدانند.
علاوهبرآن، چندین سؤال کلیدی در مورد نیروی بینالمللی همچنان بیپاسخ مانده؛ از جمله اینکه مرجعیت این نیرو چه طرفی است و آیا زیر نظر شورای امنیت عمل خواهد کرد یا آمریکا و اسرائیل؟ روسیه و چین چه موضعی در مقابل این نیروی بینالمللی در غزه خواهند گرفت؟ آیا مأموریت این نیرو نظارت بر وضعیت غزه و ساماندهی آن است یا خلع سلاح مقاومت و تعقیب گروههای فلسطینی؟
پروندههایی که حل نشدهاند
شاید طرح ترامپ، مرحله اول جنگ غزه را متوقف و از کوچ اجباری فلسطینیان از این باریکه جلوگیری کرده باشد، اما پروندههای اصلی همچنان حل نشده باقیماندهاند: خلع سلاح مقاومت، قیمومیت بینالمللی طولانیمدت بر نوار غزه و نادیدهگرفتن حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین.
این وضعیت موجب شکننده بودن توافق آتشبس میشود و باوجوداینکه احتمال بازگشت به جنگ به شکلی که طی دو سال گذشته وجود داشت، کم به نظر میرسد، اما روشن است که آمریکا و اسرائیل از تلاش برای رسیدن به اهداف اصلی خود در جنگ یعنی حذف حماس از نوار غزه و خلع سلاح آن دست بر نمیدارند.
به همین دلیل است که تجاوزات صهیونیستها علیه غزه هرچند به شکل محدود ادامه دارد و این تجاوزات که موجب شهادت و زخمیشدن صدها غیرنظامی طی یک ماه گذشته شده، بخشی از فشارهای واشنگتن و تلآویو برای تحقق اهداف جنگی آنهاست.
سناریوی خطرناک اسرائیل برای تقسیم غزه
رژیم اشغالگر صهیونیستی تصمیم دارد با حفظ سیطره بر بخشهای وسیعی از نوار غزه، وضعیت معیشتی ساکنان این باریکه را در وضعیتی نگه دارد که آنها همواره به دنبال تأمین حداقل مایحتاج اولیه زندگی خود باشند و دائماً با بحران معیشتی دستوپنجه نرم کنند.
دو مسیر در راستای این هدف صهیونیستها:
– مسیر اول: سوءاستفاده از فاجعه انسانی غزه برای آوارگی اجباری ساکنان آن. در واقع دشمن صهیونیستی معتقد است که با جلوگیری از بازسازی غزه، ساکنان این باریکه برای دریافت حداقل استانداردهای اولیه زندگی مجبورند مهاجرت کنند و بهمرور در کشورهای دیگر ساکن شوند.
– مسیر دوم: تقسیم غزه به دو بخش شرقی و غربی. درصورتیکه برنامه خلع سلاح مقاومت و قیمومیت بینالمللی بر غزه شکست بخورد، رژیم صهیونیستی ممکن است غزه را به دو منطقه تقسیم کند: منطقه اول شامل نیمه غربی تحت مدیریت حماس با ۲ میلیون جمعیت غزه و منطقه دوم، شامل نیمهشرقی خالی از سکنه و تحت کنترل کامل ارتش اسرائیل میشود.
طبق این سناریو، ممکن است رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا نیمهشرقی غزه را برای اسکان آن دسته از فلسطینیها که میخواهند در مناطق بهاصطلاح «امن» زندگی کنند بازسازی کند. این روند با آن بخش از طرح ترامپ همخوانی دارد که تأکید کرده بود در صورت امتناع حماس از خروج از غزه و خلع سلاح، کمکرسانی و بازسازی تنها در مناطق شرقی غزه انجام میشود.
اظهارات جی دی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا هم این سناریو را تقویت میکند؛ جایی که او گفت امید داریم حدود نیممیلیون نفر طی دو تا سه سال آینده در رفح مستقر شوند.
در واقع هدف این سناریو، ازبینبردن پیوند میان جامعه غزه و مقاومت است؛ جامعهای که طی دو سال جنگ ویرانگر و نسلکشی رژیم صهیونیستی علیه این باریکه، پشت مقاومت ایستاد و همین حمایت مردمی بخش مهمی از قدرت مقاومت بود.
بر همین اساس صهیونیستها بعد از شکست رویکرد نظامی خود در رسیدن به اهداف جنگی، به هدف قراردادن پایگاه مردمی با منزوی و جداکردن آن از مقاومت روی آوردهاند تا راه را برای نابودی و فرسایش مقاومت هموار کنند.
در پایان چیزی که میتوانیم بگوییم این است که دور اول جنگ متوقف شده، اما این جنگ همچنان ادامه دارد و فصلهای آن پایان نیافته است.
انتهای خبر/ پسند








