حیدر و زینب فرزندانش هستند که به گفته مادر قرار است گام به گام چون پدر در مسیر حق باشند.
از همان لحظهای که به خانه این شهید قدم گذاشتم، حس کردم وارد دنیای دیگری شدهام؛ دنیایی که صبر، ایمان و فداکاری در هر گوشهاش جاری است. دیوارهای ساده خانه و عکسی که از شهید بر دیوار بود قصهای از رشادت و وفاداری روایت میکردند.
اکنون پای صحبتهای پدر شهید نشستهام، هر کلمهاش بوی دلتنگی و افتخار میدهد. نگاهش آرام اما پر از خاطره است و وقتی از محمد حرف میزند، انگار زمان متوقف میشود و لحظاتی دوباره به آن روزهای پرهیاهو و پر اضطراب بازمیگردد. صدای دلنشین پدر، داستانهایی از کودکی، جوانی و آخرین لحظات محمد را روایت میکند و من به عنوان یک خبرنگار، درمییابم که اینجا قصهای فراتر از خبر و گزارش جریان دارد؛ قصهای انسانی، عاشقانه و پر از معنا.
اولین دیدار با فرزنذی که امانت خدا بود
وقتی پدر شهید از اولین لحظه دیدار با محمد صحبت میکند، انگار من هم در آن اتاق کوچک و نورانی ایستادهام؛ لحظهای که یک پدر برای اولین بار فرزندش را در آغوش میگیرد. علی حبیبزاده با صدایی آرام و پر از حسرت میگوید: «همیشه در ذهنم بود که وقتی خدا فرزند پسری به من میدهد، نام پدرم را روی او بگذارم. وقتی محمد به دنیا آمد، خوشحالیام وصفناشدنی بود».
این خوشحالی نه تنها خودش و مادر محمد را فرا گرفت، بلکه مادربزرگها و خانواده هم در شوق دیدن این نوزاد تازه به دنیا آمده شریک بودند.
بعدها محمد نه تنها برای خانوادهاش، بلکه برای همه اطرافیانش، الگویی از دلسوزی، احترام و وفاداری بود. هرچه بزرگتر شد، اخلاق و منش او روشنتر شد: دست پدر را میبوسید، به مادر احترام میگذاشت و در هر لحظه از زندگی، عشق و تعلقش به ایمان و ارزشها نمایان بود.
نوجوانی، درس و معنویت
محمد که بزرگتر شد، همواره خود را وقف یادگیری و اخلاق حسنه میکرد. پدرش تعریف میکند که هرچند درسهایش را ما دقیقاً نمیدیدیم، اما نمرات و تلاشهایش همیشه عالی بود. او نه تنها در مدرسه موفق بود، بلکه در مسجد و هیأت محله، حضوری فعال داشت. ایام محرم و مراسم عزاداری برایش فرصتی بود برای خدمت و یادگیری. با دقت پارچه مشکی پهن میکرد، فرش میشست و فضای مسجد را آماده میکرد؛ کارهایی که نه از سر اجبار، بلکه از سر عشق و تعلق قلبی انجام میداد.
کودکی که با مسجد و امام حسین(ع) بزرگ شد
علی حبیبزاده ادامه داد: از همان بدو تولد، همیشه آرزو داشتم فرزندم امامحسینی بار بیاید. به همین خاطر او را از کودکی با خود به مسجد میبردم. مسجدی در محله ما بود به نام مسجد امام رضا(ع). محمد آرامآرام با فضای مسجد و عزاداریها خو گرفت. دلبستگی عجیبی به مجالس اهلبیت پیدا کرد و در کنار آن به درس و مشق خود نیز اهمیت فراوان میداد. عجیب بود که ما هیچگاه او را در حال درس خواندن نمیدیدیم، اما همیشه نمراتش عالی بود.
خاطرهای از روزهداری نوجوانانه
یادم هست در ماه رمضان، حدود ۱۶ یا ۱۷ سال داشت. برای مراسم مسجد باید هیزم جمع میکردند. محمد با وجود روزهداری سه شب پیاپی، بیدارخوابی کرده بود. در مسیر رفتن، بر اثر خستگی تصادف کرد. وقتی به سراغش رفتم، دیدم بینیاش شکسته و خونآلود است. به او گفتم روزهات را بشکن و آب بخور؛ اما با همان صورت زخمی حاضر نشد. روزهاش را ادامه داد و دوباره به مسجد رفت. این روحیهاش از همان نوجوانی نشان میداد که چقدر به باورهای دینی خود پایبند است.
دستهای کوچک نجاری و قلب بزرگ
محمد از همان دوران نوجوانی، علاقه عجیبی به کارهای عملی داشت. پدرش میگوید: «یک کارگاه نجاری نزدیک خانه بود. وقتی از مدرسه برمیگشت، راهش همیشه به آنجا میافتاد. دستان کوچک و جوانش را روی چوبها میگذاشت و مشغول کار میشد. دوست داشت با دستهای خودش چیزی بسازد و همیشه حس میکرد باید روی پای خودش بایستد.»
اما این دستان کوچک فقط برای ساختن نبود؛ برای عشق و محبت هم کار میکرد. روزی پدر و مادرش قصد سفر به کربلا داشتند، راهی سفر میشوند.
جالب است بدانید در طول مدتی که پدر و مادر در خانه نبودند این محمد بود که رسیدگی به خانه و حتی آشپزی را بر عهده گرفته بود.
پدرش میگوید: « وقتی که از سفر کربلا برگشتیم محمد با همان پولهایی از نجاری به دست آورده بود پیش پایمان گوسفندی را ذبح کرد، همه تعجب کرده بودند که چگونه یک نوجوان برنامهریزی کرده و اینگونه مردانه به استقبال پدر و مادر رفته است».
علی حبیبزاده با لبخندی پر از غرور ادامه میدهد: «میخواست به نحوی از ما قدردانی کند. وقتی ما برگشتیم، دیدیم این هدیه از سوی پسرمان است. هنوز یادم هست نگاه او، آرام و خجالتی، اما پر از محبت و علاقه بود.»
محمد با همان دستهای پرتوان و قلبی بزرگ، همیشه نشان میداد که حتی در کوچکترین کارها هم میتوان عشق و مهربانی را جاری کرد. این رفتار ساده و شیرین، تصویری از او بود که همیشه در ذهن پدرش حک شده است: پسری که با تلاش و محبت، دنیای اطرافش را زیباتر میکرد.
ادامه دارد…
انتهای خبر/ پسند