به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری «اقطاع خبر»، روزی روزگاری، وقتی آفتاب تیرماه تا میانه کوچههای خاکی کرمان قد میکشید و بچهها با لباسهای گلآلود و کیفهای رنگپریده از کوچه به خانه میآمدند، مادرها نگران درس تابستان نبودند. مسجد محله بود.
همان مسجدی که دیوارهایش با صمیمیت آشنا بود، درِ آن همیشه باز بود و جز اذان، صدای خواندن قرآن و خنده کودکان از آن به گوش میرسید. مسجد، کلاس قرآن بود، کارگاه صنایع دستی، محفل مشاوره، سالن ورزش و حتی تالار عروسی. اما حالا…
در بسیاری از محلههای کرمان، این خانههای امن و مردمی خاموش شدهاند. مساجدی که زمانی مرکز محله بودند، امروز از نماز ظهر تا نماز مغرب باز میمانند و بعد، درهایشان بسته میشود. آنه م به روی نسلی که دیگر نمیداند پیوند با مسجد چه مزهای دارد.
نهادهایی که آمدند، اما مسجد را بردند
زهرا، یکی از فعالان فرهنگی محله ابوذر، با دلی پر از حسرت، از روزهایی یاد میکند که مسجد را خانه دوم خودش میدانست: همهچیز از وقتی شروع شد که مؤسسات قرآنی یکییکی شکل گرفتند. کارشان خوب بود، اما کمکم جای مسجد را گرفتند. آن کلاسهایی که ما در مسجد محله یاد میگرفتیم، شد کلاس پولی در خیابان اصلی. بچهها دیگر به مسجد نیامدند، حتی برای قرآن.
وی ادامه میدهد: مسجد فقط جایی برای نماز نیست. محله وقتی هویت دارد که مسجدش زنده باشد. ما حالا محله داریم، اما دل نداریم. مسجد اگر در دل بچههای محله جا نداشته باشد، محله بدون ریشه میشود.
مادرانی که غصه مساجد را دارند
سه مادر، در سه نقطه مختلف شهر، حرفی یکسان دارند.
مادر اول در خیابان جمهوری میگوید: ما بچه بودیم، تابستان که میرسید، مادرمان بدون هیچ تردیدی ما را میفرستاد مسجد برای کلاس قرآن، نقاشی، ورزش، حتی دوختن و آشپزی. حالا چی؟ فقط نماز جماعت ظهر. حتی در مسجد محلهمان، مسئولان میگویند کلاس نمیگذاریم چون دردسر دارد.
مادر دوم در شهرک شهید ایرانمنش گلایه دارد:مسجد شده اداره. در باز میشود، اذان گفته میشود، نماز خوانده میشود و بعد قفل میشود. حتی صدای اذان هم که پخش میشود، بیرمق است و بسیاری از مواقع حتی صدای اذان هم در محله پخش نمیشود.
و مادر سوم در شهرک مطهری میگوید: از وقتی مساجد هیأتامنایی شدند، تعطیل شدند.
مساجدِ دیروز، فرهنگسراهای بیتابلو بودند
این روزها در بسیاری از نقاط کرمان، نامی از فرهنگسرا نیست. نه تابلویی نصب شده، نه ساختمانی بنا شده است. اما مساجد، ظرفیتهایی هستند که هنوز نفس میکشند؛ اگر بشود به آنها جان تازهای داد.
در گفتگویی که خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری «اقطاع خبر» با عشرت کردستانی، عضو کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر کرمان داشت، همین دغدغه مطرح شد.
او در پاسخ به این گلایهها، با تأکید بر نقش فراموششده مساجد گفت: یادم هست در گذشته مادران فرزندانشان را در مسجد محل برای کلاسهای هنری، قرآنی، ورزشی ثبتنام میکردند از جشن عقد و عروسی گرفته تا آموزش اخلاق و حفظ قرآن، همهچیز در مسجد بود. مسجد واقعاً یک فرهنگسرا بود؛ بیهیچ نام و تابلویی.
کردستانی ادامه داد: حالا اما فقط دو رکعت نماز میخوانیم و با عجله درها را میبندیم. این برای جامعهای مثل ما، یک زنگ خطر است. چون ما فقط نیاز به ساخت فرهنگسرا نداریم، بلکه باید آن روح فرهنگی مسجد را هم دوباره احیا کنیم.
وقتی فرهنگسرا نیست، مسجد باید باشد
عضو شورای شهر کرمان معتقد است که در مناطقی که هنوز هیچ فرهنگسرایی شکل نگرفته، مساجد باید این جای خالی را پر کنند.
کردستانی بیان میکند: اگر در محلهای فرهنگسرا ساخته نشده، مسجد باید محور باشد. مسجد باید پایگاه محله شود. با همکاری جوانان، فعالان فرهنگی، و امام جماعت، باید فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در مسجد زنده شود. مسجد نباید صرفاً محل نماز جماعت باقی بماند.
کردستانی با اشاره به برخی تجربیات موفق اضافه میکند: ما در برخی محلهها تعاملهایی با مساجد داشتهایم؛ مثل پروژه بوستان حضرت خدیجه در دل مسکن مهر. آنجا زمین چمن مصنوعی در اختیار مسجد قرار گرفت و حالا امام جماعت در کنار فضای سبز، یک پایگاه فرهنگی ورزشی راه انداخته است. این مدل را میتوان در مناطق دیگر هم اجرا کرد.
خلأی که باید با همت مردم و شورا پر شود
عشرت کردستانی در ادامه به ضعفهای موجود در پیوند میان مراکز فرهنگی و مردم اشاره میکند و میگوید: کتابخانهها به شدت در سالهای اخیر ارتقاء یافتهاند؛ از نظر فیزیکی، فضاهای کودک و نوجوان، دختران، حتی حوزه دفاع مقدس. اما بازدیدهایی که داریم، نشان میدهد این فضاها خلوتاند. چرا؟ چون حلقه ارتباط با مردم ضعیف است.
او تأکید میکند که شورا به تنهایی نمیتواند این پیوند را ایجاد کند و نیاز به همکاری همه ارگانها، هیاتامنا و فعالان محله دارد: ما هدفمان از پرورش سفیران محلی، همین بود که فرهنگ را از دل مردم احیا کنیم. مسجد هم اگر میخواهد زنده بماند، باید با جوانها، با مادرها، با بچهها حرف بزند. باید پایگاهی برای همه اهالی محله شود.
آیا دوباره مسجد میتواند خانه دوم بچهها شود؟
پاسخ هنوز روشن نیست، اما یک چیز قطعی است: مسجدهایی که چراغشان فقط در زمان اذان روشن میشود، دیگر آن خانه دوم کودکیهای ما نیستند.
وقتی فرهنگسراها ساخته نمیشوند و نهادهای فرهنگی از بطن محله فاصله میگیرند، این مسجد است که باید بار محله را به دوش بکشد. اما تا زمانی که درهای آن فقط برای نماز باز باشد، این خانه بیجان میماند.
مسجد، اگر بخواهد، میتواند دوباره پناه نسل جدید باشد؛ اما این بار نه با دیوار، بلکه با دل.
انتهای خبر/ پسند