
«یاعلی» بیایید داخل
راستش از کودکی دوست داشتم که فضای درون یک زورخانه را بینم، درست جلوی در زورخانه ایستادم و از بیرون به تماشا نشستم، به یکباره از سوی مرشد به داخل دعوت شدم، «یاعلی» بیایید داخل…
وقتی وارد زورخانه شدم، فضای خاص و آرامی که حاکم بود، لحظهای همه دغدغههای بیرون را از ذهنم پاک کرد. دور تا دور زورخانه را قابهای عکس شهدا پر کرده بود؛ مردانی که روزی از همین گود شروع کردند، مردانگی را آموختند و تا پای جان برای وطن ایستادند.
شهید و مرام پهلوانی در زورخانه
نگاه که به تابلوها دوختم، اسمهایی را یکییکی خواندم: پهلوان شهید عبدالرضا سلمانی، پهلوان شهید محمدعلی خواجه، پهلوان شهید مرتضی محمدباقری و چندین نام دیگر که هر کدام حکایت داستانی از رشادت و ایستادگی داشتند.
زورخانه نمادی از ایستادگی و پایمردی
یادم آمد که ورزش زورخانه فقط انجام حرکات ورزشی نیست؛ این ورزش نمادی است از ایستادگی و پایمردی، رسم و مرام مردانگی که از دل همین گود به ورزشکاران آموزش داده میشود. همین ارزشهاست که نسل به نسل در زورخانهها از جمله زورخانه ذوالفقار منتقل میشود.
ارزشهای معنوی و مذهبی
فضای زورخانه پر بود از نشانههایی که به وضوح ارزشهای معنوی و مذهبی این ورزش را نشان میداد؛ پرچمهایی منقش به «یا قمر بنیهاشم» و «یا ابا عبدالله»، و تصویری بزرگ از بینالحرمین که بالای سر ورزشکاران نصب شده بود.
همه اینها ثابت میکرد که اینجا رسم ولایت و امامت نه تنها روشن، بلکه پابرجا و غیرقابل تغییر است. هر کسی که پا به این گود میگذارد، ناگزیر است این ارزشها را سرلوحه خود قرار دهد.
مرشد و آوای مذهبی
مرشد زورخانه با صدای گرم و سوزناکش ابیاتی از دشت کربلا میخواند و هر بیت را با صدای زنگی که به صدا درمیآورد همراه میکرد. صدایش در فضای زورخانه طنین میانداخت: «سری به نیزه بلند است در برابر زینب، خدا کند که نباشد سر برادر زینب…»
نسلهای مختلف در گود
ورزشکاران با صدای «یا علی مدد» و «یا حسین» حرکات ورزشی را با هماهنگی و دقتی مثالزدنی انجام میدادند. در میانه گود، صحنهای که بیشتر از همه نظرم را جلب کرد، حضور کودکی سه ساله بود که کنار مردی ۶۰ ساله به انجام حرکات مشغول بود. این ترکیب نسلها، نشان میداد که در این زورخانه سنتی، میراث پهلوانی همچنان زنده و پویاست.
یاد گفتگویی میافتم که با محسن مساحی از جمله قدیمیهای ورزش زورخانهای در کرمان گرفتم. وقتی که گفت: ورزش زورخانه تنها ورزشی است که گروه سنی ندارد بنابراین پدر و مادرها فرزند سه ساله خود را میتوانند به هر زورخانهای که نزدیک آنهاست ببرند و همه زورخانههای کرمان آمادگی پذیرش کودکان را دارند.
او همچنین تاکید کرد: پهلوانمردی مختص همه ورزشکاران است و این ویژگی باید در همه ورزشکاران باشد بنابراین معتقدم امروز روز همه کسانی است که در حوزههای مختلف ورزشی کار میکنند، گذشت، ایثار، دلاوری و جوانمردی باید مشق همه ورزشکاران باشد.
مدرسهای برای تربیت روح و جسم
پس از پایان مراسم، فرصتی دست داد تا با مرشد زورخانه صحبت کنم. او با لبخندی گرم گفت: زورخانه فقط ورزش نیست، بلکه مدرسهای است برای تربیت روح و جسم؛ جایی که جوانان یاد میگیرند چگونه مردانه بایستند و برای ارزشهایشان بجنگند.
وی در ادامه افزود: تصاویر شهدای ورزشکار که در این مکان نصب شدهاند، صرفاً جنبه تزئینی ندارند. هر یک از این تصاویر، حامل پیامی از ایثار، فداکاری و مرام پهلوانی است. ما هر روز با نگاه به این تصاویر، به خود یادآوری میکنیم که مردانگی در ایستادگی و دفاع از حق معنا مییابد.
وقتی از حضور کودک سه ساله پرسیدم، مرشد با افتخار پاسخ داد: این بچه آمده تا از همان ابتدا با رسم و مرام پهلوانی آشنا شود. هر نسلی که به زورخانه بیاید، چراغ این فرهنگ را روشن نگه میدارد.
زورخانههای قدیمی کرمان
جالب است بدانید که قدیمیترین گود زورخانه در ارگ قدیم بم وجود دارد که هنوز آثار آن از جمله پرزهای قالی در گود این زورخانه وجود دارد اما زورخانههای دیگری همچون محمد نقّاش، زورخانه تهباغ لله در کرمان از جمله قدیمیترین زورخانههایی هستند که با قدمتی چند صد ساله دیگر قابل استفاده نیستند البته زورخانه عطایی و جهان از جمله دیگر زورخانههای قدیمی شهر کرمان هستند که همچنان پابرجا، کار میکنند.
خروج از زورخانه ذوالفقار، برایم تجربهای فراتر از یک بازدید معمولی بود. جایی که ورزش، ایمان، تاریخ و مردانگی در هم تنیده شده و هر گوشهاش حکایت از ایستادگی مردانی دارد که برای وطن و ارزشهایشان جان دادند. این زورخانه، همچون نگینی در دل کرمان است که همچنان میدرخشد و نسلها را به مسیر درست هدایت میکند.
انتهای خبر/ پسند