۱. پیشینهٔ تاریخی و خاستگاه اجتماعی رپ
موسیقی رپ در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ میلادی در محلههای فقیرنشین نیویورک، بهویژه در میان جامعه آفریقایی – آمریکایی شکل گرفت. هدف اولیهٔ آن، بازنمایی نابرابری و اعتراض به تبعیض نژادی بود (Rose, 1994). باگذشت زمان، مضامین اعتراضی جای خود را به رویکردهای خشونتبار، لذتگرایانه و تجاری داد (Watkins, 2005).
مطالعات فرهنگی نشان میدهند که رپ از همان آغاز حامل نوعی زبان تقابل بانظم اجتماعی بوده است (Forman & Neal, 2012). این ویژگی، در بافت فرهنگی جوامع غربی، نوعی مشروعیت اعتراضی داشت، اما در جوامعی با نظام اخلاقی و ارزشی متفاوت، میتواند به چالش هنجارها و نهادهای فرهنگی بینجامد.
۲. ناسازگاری فرهنگی و زبانی در انتقال ژانر
رپ بهعنوان یک «بیان زبانی» (Alim, 2009)، بهشدت بر ساختار زبانی، اصطلاحات عامیانه و استعارههای خاص بستر آمریکایی تکیه دارد. در جامعهٔ ایران که بر پایهٔ ادب گفتار، احترام نسلی و بیان غیرمستقیم نقد شکلگرفته است (Beeman, 2001)، این انتقال مستقیم موجب نوعی برخورد فرهنگی و بیثباتی معنایی میشود.
از این منظر، ریزبینی نهادهای فرهنگینسبت به رپ را میتوان نه از منظر ممنوعیت موسیقی، بلکه بهمثابه دفاع از پیوست فرهنگی زبان و ارزشهای بومی تحلیل کرد.
۳. یافتههای روانشناختی دربارهٔ آثار موسیقی رپ
مطالعات روانشناسی موسیقی نشان دادهاند که نوع واژگان، ریتم و محتوای موسیقی میتواند بر هیجانات و رفتارهای فردی اثرگذار باشد. پژوهشها در مجلهٔ Psychology of Music (North & Hargreaves, 2008) و Journal of Youth and Adolescence (Rubin, West & Mitchell, 2001) نشان دادهاند که شنوندگان رپ در مقایسه با سایر ژانرها، میزان بالاتری از احساس خشم، پرخاشگری و تمایل به رفتارهای پرخطر را گزارش کردهاند.
در مطالعهای دیگر، Johnson, Jackson و Gatto (1995) دریافتند که مضامین مکرر خشونت، روابط سطحی و بیقانونی در رپ میتواند در نوجوانان به عادیسازی رفتارهای ضداجتماعی منجر شود.
۴. اثرات اجتماعی: از اعتراض تا انقطاع نسلی
در بسیاری از کشورهای غیرغربی، رپ به نماد نقلگرایی فرهنگی بدل شده است. این پدیده در ایران نیز مشاهده میشود؛ جایی که بخشی از جوانان رپ را ابزاری برای بیان خشم و نارضایتی میدانند.
اما از دیدگاه جامعهشناسی فرهنگ، تداوم چنین زبان اعتراضی بدون چارچوب گفتگو، میتواند به گسست نسلی، بیاعتمادی اجتماعی و ضعف سرمایهٔ فرهنگی مشترک منجر شود (Bourdieu, 1984).
بنابراین، نگرانی از ترویج رپ، در واقع هشدار نسبت به شکلگیری نوعی فرهنگ اعتراض بیمسئولیت است، نه مخالفت باهنر انتقادی که میتواند پرفایده هم باشد.
۵. بومیسازی موسیقی اعتراضی
مسئلهٔ اصلی نه نفی موسیقی اعتراضی، بلکه چگونگی تطبیق آن بافرهنگ ایرانی است. جامعهٔ ایران سابقهٔ طولانی در شعر اجتماعی، موسیقی آیینی و نقد هنری دارد (Shiloah, 1997).
از این منظر، راهکار فرهنگی مطلوب، نه ممنوعیت مطلق، بلکه بازآفرینی بومی ژانر اعتراضی در قالب زبان و ارزشهای ایرانی است؛ گونهای از موسیقی که بتواند پیام اجتماعی خود را بدون تخریب بنیانهای اخلاقی و فرهنگی منتقل کند.
۶. نتیجهگیری
رپ فارسی، در شکل کنونی، ترکیبی از فرم غربی و محتوای بومینشدن است. در غیاب سیاستگذاری فرهنگی آگاهانه و نظارت تخصصی، ترویج بیقاعدهٔ آن میتواند به آسیبهای زبانی، هنجاری و روانشناختی در نسل جوان بینجامد.
مخالفت با گسترش بیضابطهٔ این ژانر را میتوان تلاشی برای حفظ توازن میان آزادی هنری و مسئولیت فرهنگی دانست.
منبع: بصیرت
انتهای خبر/ م