اما این چوبپرها چه داستانی را با خود حمل میکنند و اگر روزی به سخن آیند چه بر زبان جاری خواهند ساخت اگر قرار بود برایشان فیلمی بسازیم و داستانسرایی کنیم خواهیم دید که حتی از هزاران کتب خطی و چاپی هم اینان، راز بیشتری میدانند و چه ناگفتهها را که با خود این سو آن سو نمیبرند.
چوبپرها رازهایی از انسانهای حاملشان میدانند که اگر روزی فرصتی شود و لب به سخن بگشایند، خواهیم دید که چه مأمنی برای زائران و علیالخصوص خادمان دارند روزانه هزاران هزار، خادم در چهار شیفت خدمتی آنان را در دست گرفته و برای خدمترسانی، استفاده میکنند و زائران تنها با دیدن چوبپرها احساس میکنند که در مقابل نیروی خدوم امام رضا (علیهالسلام) هستند.
ما خادمان گاهی وقتی درد دلی با چوبپرمان میکنیم، میدانیم که بیشک گزارش مأموریتش را به امام و اربابمان خواهد رساند، مگر میشود خدم و هشمی در بارگاه علیبن موسیالرضا باشند و بیاذن او راکد بمانند و حتی سخنی را گزارش نکنند او که زبان آهو را میداند آیا نباید راز چوبپرها را هم باید بداند.
وقتی خادمی را میبینیم اول چیزی که نظر را به خودش جلب میکند چوبپرش است که با آن مسیر را به زائر نشان میدهند گاهی هم برسر کسی میکشندش و گاهی هم موجبات آرامش کودک خستهای که صدای گریهاش حرم را پر کرده میشود، اما صاحبان چوبپر که هستند و در گوش او چه نجوا میکنند؟
چوبپرها در دستان کسانیاند که خود رازها در لوای خادمی دارند
روحانی که با لباس پیغمبر خدمت میکند آیا به چوبپرش چه میگوید و التماس دعای چه کسانی را به امامش میرساند؟ وقتی خادمی میایستد و با چشمان غمبار چوبپرش را به سمت قلبش نگه میدارد آیا چه میخواهد و چه صداهایی را توأم با ضربان قلبش در خزههای چوبپر به یادگار گذاشته است.
بارها شده است که خادمان هنگام انتخاب چوبپر دنبال سنگینترینش میگردند، انگار آنها هم میدانند که هر چه رازش بیشتر وزنش هم سنگینتر است و این را خادمان خوب درک کردهاند.
از نظر زائران، خادمان همه و همه یک شکل هستند، فارغ از اینکه بدانند هرکدامشان سرنوشت و موقعیت اجتماعی متفاوتی دارند و این را فقط چوبپرها و لباس خدمتیشان میدانند.
از نظر همه زائران هرکس لباسی به تن دارد و چوبپری در دستش خادم است ولی نمیداند این خادمان کیانند و از کجا آمدهاند، برخی پزشکان و دانشمندان بزرگیاند، برخی نظامی و مقتدران ایراند، برخی معلم، پرستار و پزشک و برخی دیگر دانشجو و دانشآموز حتی گاهی یک روحانی عالم را که بسیار بزرگ بود را هم در بینشان دیدهایم اما از نظر زائران اینجا همه فقط خادمند و این نگین خدمت را به خدام، چه کسی جز ارباب راضیکنندگان، میتوانست، بدهد؟
پرها رازهایی دارند که فقط خودشان میدانند و رنگهای سبز و آبی جزو محبوبترینها هستند گرچه به تازگی رنگ زرد هم در حرم دیده میشود.
چه شبها که خادمان اشک شوق را بر پرها نچکاندند و روزها که درددلهای یواشکی با امام رضا (ع) نکردهاند و این چوبپرهایی که در بغل گرفته شدهاند، با نرمی وجوشان چه حس لطافت و آرامشی را که به نیابت از ارباب خوبیها با خادمان در میان نگذاشتهاند.
بله اینجا حریم امن ولایت است و همه مأمن آرامش یکدیگرند از فرشهای حرم گرفته که رازهای زائران را با خود حمل میکنند و چه پرهایی که میزبان رازها و درد دلهای یواشکی خدام هستند.
انتهای خبر/ طهماسبی