وقتی به عنوان خبرنگار اجتماعی با احمد گفتگو کردم، از وجود پارک دلشاد بود اما از وجود معتادات در آن دلغمگین؛ احمد میگوید: زیر هر درختچهای یکی هست… ما که هر روز برای ورزش میآییم، نگران امنیت دخترها و خانمهایی هستیم که تنها پیادهروی میکنند. اینجا باید جای نفسکشیدن مردم باشد، نه ترس.
کنار احمد، چند نفر از دوستانش که سالهاست با هم ورزش صبحگاهی دارند، سر تکان میدهند. یکی از آنها که معلم بازنشسته است، میگوید: پارک انقلاب جزو زیباترین فضاهای شهری کرمان است، اما وقتی در مسیر ورزش، کسی را میبینی که باحال نامناسب گوشه چمن افتاده، دیگر حس آرامش نمیماند.
مطالبه کاسبان بازار برای پاکسازی چهره شهر
این دغدغه فقط در پارکها نیست. در قلب بازار تاریخی کرمان هم کاسبان سالخورده از حضور معتادان متجاهر در اطراف مغازهها گلایه دارند. بوی تند دود و حضور مداوم آنها در سایه حجرهها، نهتنها چهره بازار را مخدوش کرده؛ بلکه باعث کاهش رفتوآمد مشتریان شده است.
هفته پیش بود که یکی از کاسبان بازار با ارسال ویدئویی به این پایگاه خبری از این شرایط گلایهمند بود و بیان کرد: ما نمیگوییم با آنها بدرفتاری شود، اما ساماندهی لازم است. اینجا محل کسب است، نه خوابگاه شبانه. وقتی مشتری با خانواده میآید و این صحنهها را میبیند، برمیگردد.
جالب است بدانید که حتی کارکنان پایگاه خبری «اقطاع خبر» نیز این تجربه را داشتند؛ یکی از اعضای تیم خبری «آرمان کرمان» تعریف میکند: چندین صبح متوالی وقتی به دفتر میآمدیم، کنار پله ورودی، معتادی خوابیده بود. احساس ناامنی برای خانمهای گروه جدی بود؛ مطالبه مردم و کاسبان یکی است: شهر باید امن و آبرومند باشد.
از جمعآوری تا درمان؛ نیمی از مسیر طی شده
در پاسخ به این دغدغهها، دستگاههای متولی از جمله بهزیستی، دادگستری و نیروی انتظامی طرحهایی برای جمعآوری و ساماندهی معتادان متجاهر اجرا کردهاند.
به گفته علیرضا خواجهحسنی، معاون اجتماعی سپاه ثارالله استان کرمان در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری «اقطاع خبر» عنوان کرد: روند درمان و نگهداری این افراد در کمپ ماده ۱۶ کرامت ادامه دارد؛ اما مسیر بازگشت به زندگی تنها با «جمعآوری» کامل نمیشود.
او میگوید:ما از هر شهرستان با همکاری مسئولان اجتماعی نواحی، نیروی انتظامی و دادگستری افراد متجاهر را شناسایی میکنیم. با حکم قضایی، انتقال آنها به کمپ کرامت انجام میشود. بخشی از این افراد داوطلبانه میآیند و بخشی بهاجبار. اما آنچه مهمتر است، این است که درمان واقعی زمانی کامل میشود که اشتغال برایشان فراهم شود.
کار، کلید درمان ماندگار
در کمپ کرامت، تنها دارودرمانی انجام نمیشود. خواجهحسنی با افتخار از کارگاههایی میگوید که مددجویان خودشان ساختهاند و حالا در آن مشغولاند:ما کارگاههای متنوعی داریم؛ نجاری، MDF و کابینتسازی، تولید بلوک سیمانی، خیاطی حرفهای، تعمیرات مکانیکی، پرچمدوزی و حتی نانوایی. استادکارهای اصلی بعضی از این کارگاهها خود مددجویانی هستند که در همین کمپ ترک کردند و حالا به دیگران آموزش میدهند. یکی از خیاطهای ما خودش ترک کرده و حالا چند شاگرد دارد که از همان مسیر آمدهاند.
او از ماجرای جالب یکی از مددجویان میگوید: یک نفر بود که دستگاه تراشکاریاش خراب شده بود، سوزنش در بازار حدود بیست میلیون تومان قیمت داشت. خودش با تکه آهن، سوزن مخصوص را ساخت و دستگاه را تعمیر کرد. نخبه است. از این نمونهها زیاد داریم.
از فروش تولیدات تا هویتبخشی دوباره
یکی از چالشهای جدی کمپ، فروش محصولات تولیدی است. خواجهحسنی پیشنهاد جالبی دارد: ما به شهرداری پیشنهاد دادیم در خیابانهای اصلی منتهی به کمپ کانکس بگذاریم تا مردم بتوانند محصولات اینجا را ببینند و بخرند. کیفیت کار بالا و قیمتها پایینتر از بازار است. اگر فروش رونق بگیرد، مددجوها انگیزه بیشتری برای ماندن در مسیر درمان خواهند داشت.
مشکل دیگر، نبود مدارک هویتی است. بسیاری از مددجویان کارت ملی یا شناسنامه ندارند. سپاه و دادستانی در حال رایزنی با ثبتاحوالاند تا مدارک جدید صادر شود و افراد پس از درمان بتوانند به زندگی رسمی برگردند.
بازگشت به شهر امن
در پایان گفتگو، خواجهحسنی میگوید: امید ما روزی است که دیگر هیچ معتاد متجاهری در خیابانهای کرمان نباشد. اما این فقط با جمعآوری ممکن نیست؛ باید اشتغال، حمایت و نگاه انسانی هم باشد. هر وقت کمپ تعطیل میشود، مردم در چهارراهها حضور معتادان را حس میکنند. پس تا وقتی شهر و مردم در کنار هم نایستند، آرامش برنمیگردد.
و احمد ـ همان مرد پنجاهساله پارک انقلاب ـ وقتی ورزشش تمام میشود، در مسیر خروج، نگاهی به درختان میاندازد و آرام زیر لب میگوید:
«اگر اینها هم کار و پناهی داشته باشند، شاید ما هم دوباره صبحهایمان را با لبخند شروع کنیم…»
انتهای خبر/ پسند








