۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » بافت
گلیم «چهل ماشوله» چشم‌انتظار توجه مسئولان
گلیم «چهل ماشوله» چشم‌انتظار توجه مسئولان

گلیم «چهل ماشوله» چشم‌انتظار توجه مسئولان

گلیم «چهل ماشوله»، روزی نماد اصالت بود. امروز اما در سکوت انبارها چشم‌انتظار نگاهی دوباره است. به گزارش پایگاه خبری «اقطاع خبر»؛ در شهرستان بافت، جایی که کوه‌های کرمان سایه‌ سنگینشان را بر فرهنگ و هنر گسترانیده‌اند، نسلی از زنان هنرمند بافته‌هایی آفریده‌اند که تنها یک فرش نیست، بلکه آینه‌ای از زندگی، آرزو و هویت […]


گلیم «چهل ماشوله»، روزی نماد اصالت بود. امروز اما در سکوت انبارها چشم‌انتظار نگاهی دوباره است.

گلیم «چهل ماشوله» چشم‌انتظار توجه مسئولان

به گزارش پایگاه خبری «اقطاع خبر»؛ در شهرستان بافت، جایی که کوه‌های کرمان سایه‌ سنگینشان را بر فرهنگ و هنر گسترانیده‌اند، نسلی از زنان هنرمند بافته‌هایی آفریده‌اند که تنها یک فرش نیست، بلکه آینه‌ای از زندگی، آرزو و هویت است. گلیم «چهل ماشوله» یکی از این آثار است؛ بافته‌ای سنتی که با رنگ‌های گیاهی، نخ‌های پشم و نقش‌هایی برگرفته از روح کوهستان و عشایر، در دل هر خانه‌ای جای داشت.

 
از گذشته‌های دور، این گلیم یکی از اصلی‌ترین هنرهای دستی زنان منطقه بافت بوده است. هر نقش آن، نمادی از خاطرات خانوادگی، باورهای قومی و ارزش‌های اجتماعی است. دختران بافت از کودکی با دارهای بافت آشنا می‌شدند؛ صدای شانه بر نخ، موسیقی روزمره‌ خانه‌ها بود. این هنر نه‌تنها کار روزانه بود، بلکه راهی برای انتقال حس، خاطره و عشق از نسلی به نسل دیگر محسوب می‌شد.
 
نماد این هنر، گلیم «چهل ماشوله» بود؛ که به‌واسطه‌ تنوع رنگ‌ها و نقش‌های هندسی‌اش، در جشنواره‌ها و محافل فرهنگی خوش درخشید. یکی از نقاط اوج این هنر، حضور پررنگ آن در جشنواره‌ ملی سرو سیمین بود؛ جایی که آثار بافته‌ شده توسط زنان سخت‌کوش بافت، نماینده‌ هنر ایرانی در سطح ملی شدند و تحسین کارشناسان فرهنگی را برانگیختند.
 
اما اکنون، با گذشت سال‌ها، این هنر ارزشمند در معرض فراموشی و کم‌رونقی قرار گرفته است. عوامل مختلفی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا گلیم «چهل ماشوله» از جایگاه اصیل خود فاصله بگیرد؛ از جمله کم‌توجهی برخی نهادهای فرهنگی، که در حمایت عملی از بانوان هنرمند و فراهم‌سازی بسترهای مناسب برای معرفی و فروش آثارشان، عملکردی حداقلی داشته‌اند.
 
ورود کالاهای ماشینی و غیرارگانیک به بازار، کاهش حمایت‌های مالی و تبلیغاتی، نبود کلاس‌های آموزشی منظم، و مهم‌تر از همه، نداشتن برنامه‌ریزی در حفظ میراث فرهنگی، موجب شده تا دختران امروزی کم‌تر با دار و نخ آشنا شوند. هنر گلیم‌بافی به‌جای اینکه به فرصت تبدیل شود، به دغدغه‌ای فرهنگی بدل شده است. «چهل ماشوله» دیگر در خانه‌ها بافته نمی‌شود؛ دارهای بافت خاموش‌اند و صدای شوق مادران هنگام طراحی نقش‌ها، به خاطره‌ای دور تبدیل شده است.
 
با نگاهی تاریخی، گلیم «چهل ماشوله» نه‌تنها نماد هنر بود، بلکه بستری برای روایت زندگی زنان بود. هر نقش در این گلیم، یادآور غم‌ها، شادی‌ها، امیدها و ارزش‌هایی‌ست که نسل‌های پیشین برای حفظ آن جنگیده‌اند. این گلیم بخشی از هویت اجتماعی مردم بافت است؛ گلیمی که در دل خود افسانه‌های عشایر، باورهای قومی و رنگ زندگی را جا داده است.
 
در چنین شرایطی، نیاز به توجه ویژه‌ مسئولان محلی و ملی بیش از هر زمان دیگری حس می‌شود. بازنگری در سیاست‌های فرهنگی، تخصیص بودجه برای آموزش و تولید گلیم، حمایت از زنان هنرمند از طریق ایجاد بازارهای داخلی و خارجی، و معرفی این هنر در رسانه‌های ملی، می‌تواند مسیر بازگشت شکوه «چهل ماشوله» را هموار کند.
 
نباید فراموش کرد که هنر، تنها محصولی برای تزئین نیست؛ بلکه وسیله‌ای برای پیوند با گذشته، ساختن آینده و حفظ هویت جمعی ماست. اگر امروز برای گلیم «چهل ماشوله» کاری نکنیم، فردا مجبوریم آن را فقط در قاب‌های موزه تماشا کنیم.
 
گلیم «چهل ماشوله» بیش از یک بافته است؛ صدایی از دل زنان بافتی، قصه‌ای عاشقانه از زندگی سخت‌کوشانه و پیامی برای مسئولان فرهنگی. باید این صدا را شنید، باید این نخ‌ها را دوباره بر دارها بست و باید با رنگ‌های زندگی، ماشوله‌های تازه بافت.

انتهای خبر/ عزیزی


———-
منبع:آرمان

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*