بسم رب الشهداءوالصدیقین
(والذین جا هد وا فینا لند ینهم سبلنا )
از در یای خو ن شنا کنید تابه سا حل حقیقت بر سید (علی (ع))
ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد(امام خمینی )
سلا م و د رو د به ر هبر کبیر انقلاب و بنیا نگذا ر جمهو ری اسلا می ایرا ن امام امت خمینی کبیر .
پدر و مادرعز یز م سلام : در این لحظه اززمانی که جهانخوران بین المللی در صدد هستند که انقلاب اسلا می ما را که با خو ن هزا را ن شهید و معلو ل بد ست آمد ه است در هر زما ن و با هر طر یق به نابو دی بکشا ند و ظیفه خود دانستم که با ید از انقلاب اسلا می ایرا ن به اندازه توا نایی کم خود کمک کنم و قطر ه کو چکی از در یای بیکرا ن و پر خر و ش انقلاب اسلا می با شم و به ندای امام حسین که فر مود (هل من نا صر ینصر نی )و به ندای فر زند خو ر شید ش امام امت خمینی کبیر لبیک بگو یم . ای مادرم حلالم کن زیرا تو زحمت بسیار بر من کشید ی و لی من نتوا نستم جبران زحمات تو رابکنم و انجام و ظیفه نمایم مادر جان می دانم از اینکه تورا گزار ده و به جبهه آمده ام نارا حتی اما چه می شو د کر د از نمو نه و مادر ها بسیار است در مو قعی که اسلا م از جوا نان یاری می طلبد آیا می توان در کنج خانه نشست و تما مش کر د من نشستن را بر خود ننگ می دا نستم اما شهادت را در راه خدا افتخار پس من افتخار را پذ یر فتم و ننگ را ر ها کر د م حالا اگر پدر و مادر م در این راه خدا وند تبا ر ک و تعالی شهادت نصیبم گر داند مبا دا بر مر گ من گر یه و زاری کنی تو هم بر مر گ من افتخارکن چو ن فرزندی  بزرگ کرده اید و او را در راه خدا داده ای تا د ین خدا را یاری کنی و باید استقا مت کنی و با این عمل خودتان مشت محکمی بر دهان د شمنان بکو بید مبادا د شمنان را با گر یه خو د شاد کنی شما با ید با خو شحالی خود از اینکه فر زند خود را در راه خدا و اسلا م رابیشتر از فر زند خود د و ست داری و ازشما می خواهم امام امت را که خواستار اسلا می اصیل می با شد به هر طر یق و تا آخرین قطر ه خون یاری کنید .
ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و با استقا مت صبر و شکیبا یی از انقلاب اسلا می د فاع کن .مبا دا ر و حیه خود را ببازی و گر یه کنی چو ن گر یه تو و ماد رم با عث نارا حتی من است و تو ای برا د رم و خواهر م با در س خوا ندنت و با زبا نت وبا قلمت از اسلا م عز یز و امام عز یز د فاع کن و تا توان دار ید با ضد انقلاب بجنگید و از خود د ور ساز ید و ما شجا عت در مقا بل د شمن ایستاد گی کنید مبا دا در مقا بل د شمنان اسلا م سستی نشا ن د هید مبا دا در مرگ برادر تان هیچگو نه نارا حی از خود نشا ن د هید بلکه افتخار کنید برادری دا شتیدو در راه اسلا م داده اید چو ن جان برادر تان در مقا بل اسلا م بی ارزش می با شد (انا لله و انا الیه را جعو ن )همه از خدا ئیم و به سوی او باز می گر د یم . و ای مر د م عزیز قدر و ارزش یکد یگر را بدا نید و از غیبت و حسد و کبر و در و غ و حب د نیا پر هیز کنید و پشتیبا ن ر و حانیت و مخصو صا ” امام امت خمینی کبیر باشید اسلا م را تنها نگذار ید و این را هم به شما بگو یم که شهید عزا دار نمی خواهد بلکه شهید پیر و می خواهد . و السلام یعقو ب پو ر چنگیز

یکم تیر ۱۳۳۸، در روستای بزنجان از توابع شهرستان بافت به‌ دنیا آمد. پدرش علی، کارگر بود و مادرش‌ سکینه نام ‌داشت. تا سال چهارم متوسطه در رشته انسانی درس‌خواند، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۱، در کوشک بر اثر انفجار نارنجک به شهادت ‌رسید. مزار وی درگلزار شهدای زادگاهش واقع‌است.