بسم رب شهدا و الصدیقین   متن وصیت نامه پاسدار شهید ابراهیم امیرى – تاریخ شهادت ۱۷/۵/۶۲محل شهادت جبهه مهران .
من طلبتى و جدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتله و من قتله فعلیه دیته و من علیه دیته فانا دیته .
هر کس مرا طلب کند مى یابد و هر کس مرا یافت مى شناسد و هر کس مرا شناخت دوستم مى دارد و هر کس مرا دوست داشت عاشقم مى شود و هر کس عاشقم شود من نیز عاشق او مى شوم و هر کس من عاشق او شوم او را مى کشم و هر کس را من بکشم خونبهایش با من است و هر کس که خونبهایش با من است خودم خونبهایش هستم .
با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگزار جمهورى اسلامى و با درود بر تمام شهدا اسلام از ابتدا تا انتها و با سلام به امت همیشه در صحنه ایران . امروز که تاریخ ۱۱/۵/۶۲مى باشد عازم جبهه هاى نبرد حق علیه باطل مى باشم : امروز یکى از عیدهاى من است ، چرا که مسافر جایى هستم که بهترین خونها ى پاک در آن دیار در راه معبود خود ریخته شده است و خونهاى بهترین فرزندان اسلام و خونهاى مخلص ترین انسانها در عصر کنونى ایران زمین ،هدفم جایى است که از این جا تا آنجا در هر وجب خاک آن یک شهید به خون غلطیده و خواهد . این هدف را ؟؟؟ مى کند که از صدر اسلام تا کنون در حرکت بوده است و این حرکت ادامه دارد و من به دنبال کاروان این قافله به راه افتاده ام که این کاروان را یارى کنم ،امى قافله این ابا عبدالله بن على (ع)مى باشد و در این راه مى روم تا در آغوش گرم پیکرم نداى هل من ناصرا ینصرنى رهبرمان را در سرخى خون و گرمى شهادت پذیرا باشم و کربلا را در آفتاب ؟؟؟ خوزستان دیدار سازم و قبر رهبر شهیدان تا ریخ را زیارت کنم و این را با دوستان سردهیم یا حسین اگر روز عاشورا اکبر و اصغر و یارانت را دادى و دیگر پسرى براى تو نماند ما با تو پیمان بسته ایم که راه تو و هدف تو را ادامه دهیم و تو اى حسین (ع)از گرمى آفتاب بپوشان پیکر خون آلود مرا .
خدایا یاریم نما تا از تمامى هوا و هوسها پاک شوم چون تنها هدفم جنگیدن نیست بلکه هدفم مبارزه با هواهاى نفسانى نیز مى باشد . واى نور خورشید بر قلب کوچکم بتاب تا داغى تو قلب مرا از آفات زمینی دور سازد . حسین جان اگر در آن فضاى داغ و خونین جز عده معدودى کسى تو را یارى نکرد و نداى تو را لبیک نگفت پیروانت در فضاى گرم و خونین ایران زمین دست شهات مشت کرده ایم و به نداى تو لبیک مى گوییم و به عشق تو به کربلاى ایران مى شتابیم . خدایا تو شاهد باش که به خاطر تو و رضاى تو از این دنیا بریدم و راه خود را انتخاب کردم و راهى را انتخاب کرده ام که راه حسین (ع)و راه رهبرم خمینى بت شکن است . معبودم الله مکتبم اسلام ،کتابم قران حزبم حزب الله و رهبرم روح الله .
خداوند را سپاس مى گویم که مرا در این برها از زمان به دنیا  آورد و به من توانایى داد تا در صف جند الله قرار گیرم خمینى را درود مى فرستم و او را از صمیم قلب دوست مى دارم زیرا مرا آنچنان رهبرى نمود  تا به معبودم الله برسم و آن گلوله رادوست مى دارم که قلبم را سوراخ سوراخ مى کند و آن خمپاره و ترکش را دوست مى دارم که پیکرم را پاره پاره مى کند چرا که مرا از این خاکدان پست رهایى مى بخشد و به لقا الله پیوند میدهد و تا آخرین قطره خون خود از اسلام عزیز پاسدارى و حراست مى نمایم زیرا اسلام دین شرف و فضیلت و آیین عزت نفس و حریت است . کسى که مى خواهد مسلمان واقعى باشد و به طور کامل از تعالیم اسلام پیروى کند باید از هر قسم پست و حقارت بپرهیزد و آزادگى خود را با هیچ چیز معامله نکند و از این پس هجرت کردن در راه خدا و جهاد کردن در راه او به هر قیمتى که شده باید انتخاب کرد چرا که قرآن کریم هم مى فرماید « الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله اولئک هم الفا ئزون »و در این راه چون هجرت و جهاد را انتخاب کرده ام همانند آموزگارم حسین (ع) که دین شهادت را به همه آموخته باید د رراه این هدف مقدس جان و مال خود را با خداوند معامله م معاوضه نمایم که قران کریم مى فرماید «ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون قى سبیل الله و یقتلون »بدرستیکه خداوند خریدارى مى کند جاهناى اهل ایمان را به بهاى بهشت آنان که در راه خدا کار زار مى کنند و د رراه خدا کشته مى شوند . اى ملت عزیز نکند یک وقت خداى نا کرده پشت امام عزیز مان  این پیر جماران را خالى ننمایید که امام چشم امیدش را به شما دوخته است و اگر این کار را بکنید اسلام را بى حامى و بى پشتیبان گذاشته اید و در این باره خداوند شما را هرگز نخواهد بخشید ، نکند روزى   پیروزیها باعث غرور و از خود بى خود شدن شما گردد و از ذکر و یاد خدا غافل بمانید و راهى را در پیش بگیرید که نباید. قدر و منزلت این انقلاب و رهبر انقلاب و خود را بدانید . موقعیت حساس است و دشمن زخم خورده در کمین است مواظب باشید تا از بوته آزمایش الهى سر افراز و روسفید بیرون آئید و تا آخر ثابت قدم و استوار باشید که قران کریم مى فرماید ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصنا على القوم الکافرین .
به هر حال امروز ما در شرایط حساس و خطر ناکى هستیم که از یکطرف هجوم بیگانگان به میهن اسلامى و از طرف دیگر صف بندى تمام ابر قدرتها علیه ما و پشت کردن به و از پشت خنجر خوردن از مملکت اسلامى و از داخل محتکران و گرانفروشان خدا نشناس و و ضد انقلاب مایوس و سرکوب شده همه و همه در بک مقطع با هم به توافق رسیده اند که اسلام و مسلمید را نا بود کنند . اسلامى که امروز در ایران به رهبرى امام امت تحقق یافته . اما بر شما بشارت باد که از سرزمین امام زمام سلام الله علیه دفاع مى کند . و صیتم به همرزمان و همسنگران پاسدار مى باشد که اى فرزندان انقلاب اسلامى اى رزمجویان خستگى ناپذیر اى امیدان انقلاب اى چشمهاى همشیار مستضعفان جهان اى برادران و اى خواهران همیشه در سنگر رزمگاه بلند مرتبه حفظ شرافت انسانى .  اى هوشیاران  حافظ سنت الهى اى فرزندان رشید امت شهیدپرور و اى فرمانبران ولى فقیه و اى شیعیان على (ع)اى حاکمان بر نفس و ای نمازگزاران اى عزیزانى که با یکدست قران و باو با دست دیگر سلاح دارید و در یک جبهه با دشمنان اسلام و انقلاب اسلامى و در جبهه دیگر با دشمن انسان و دشمن درون یعنى با نفس مى جنگید . اى سربازان اسلام که قطره قطره خون جوشانتان لحظه به لحظه مى شمارد که در راه اسلام و قران ریخته شدو ، اى اجابت کنندکان دعوت حسین (ع)و حاضران در رزمگاه حق و باطل،اى یاوران روح الله اى عزیزانى که حجابتان ،مشتهاى گره کرده اتان ،صداى الله اکبرتان ،قدمتان ،نگاهتان ،کلامتان ،عبادتتان و شهامتتان ،شهادتتان ، و بانگ رعد آسایتان و سروش دلنواز هایتان پایه هاى کاخ استکبار جهانى را به لرزه در آورده ،اى فرمانبران خداوند و اى جندالله بتازید بر قلب دشمنان اسلام و به یارى تمام برادران رزمنده خود و به یارى تمام خلقهاى مستضعف در جهان بشتابید به یارى برادران مسلمان خود فلسطین و لبنان و افغانستان بشتابید  .
پروردگارا تو را به برق شمشیر رزمندگان اسلام در جبهه هاى بدر تو رت به لبهاى تشنه پاسداران در جنگ تبوک . خداوندا تو را قسم به مرکبى که پیامبر (ص) بر آن سوار شدند و به مسجد القصى رفتند . تو را به  خون شهیدان گلگون کفن فتح الفتوح – فتح المبین – بیت المقدس  و تو را به صبر و استقامت مادران و پدران و برادران و خواهران که با سربلندى عزیزانشان را به قربانگاه اسلام و قران فرستاده اند  و تو را به خون شهید مظلوم و یلران صادق او شربت شهادت را نصیب بنده حقیر و ضعیف و ذلیلت بگردان . و از تو اى خدا مى خواهم مرگم را شهادت در راه خودت قرار دهى .
وصایایم به پدر و مادر و خواهران  و برادرانم : پدرو و مادرم نکند خداى ناکرده در شهادت من اشک بریزید از شما خواهش مى کنم که در شهادت من گریه نکنید زیرا با این عمل دشمن را شاد مى کنید و از شما والدین عزیزم خواهشمندم که براران عزیزم را به مدرسه بفرستید و هر کدام از آنها خواستند به حوضه علمیه قم بروند او را بفرستید تا علوم اسلامى را بیاموزد . و ازبرادرانم مى خواهم که راه شهیدان را ادامه دهند و در ارگانهاى انقلابى مخصوصا سپاه پاسداران خدمت کنند و اگر خداوند شما را توفیق داد و بزرگ شدید پدر و مادر را به خوبى اداره کنید و نگذارید انها مثل حالا رنج ببرند و در مقابل آنها بى احترامى نکنید و خواهرانم شما باید مثل زینب باشید پیا رسان خون شهیدان . و از شما والدین عزیزو خواهران و برادران عزیزم مى خواهم مرا عفو کنید و آنچه به شما بدى کردم ببخشید و از خداوند برایم طلب مغفرت نمایید و از خداوند بخواهید مرا با شهیدان اسلام محشور مناید و از همگى اقوام و آشنایان و دوستان امید عفو دارم مرا عفو نمایید و برایم طلب مغفرت نمایید .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى تو را به جان مهدى خمینى را نگه دار . خدایا شر ابر قدرتها را از سر ملل مسلمانان جهان کوتاه بگردان و رزمندگان اسلام را هر چه سریعتر به پیروزى برسان . امین یا رب العالمین .
والسلام على عبادالله الصالحین  .   ۱۱/۵/۶۲ابراهیم امیرى
————————————-
بسم رب الشهدا و الصدیقین اول بنام خداوند بخشنده مهربان .
الله اکبر،الله اکبر ،الله اکبر ، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله ،اشهد ان على ولى الله ،سپاس خداى را که بنده ضعیف خود را به توفیق جهاد و شهادت در رهش عطا فرمود . سپاس خداى را که براه مستقیم هدایتم کرد . و خدا را شکر مى کنم که از جهل و هواهاى نفسانى رها شدم و به خیل رزمندگان اسلام پیوستم ۷ پروردگارا لحظه آخر عمرم نظر لطفت روشن بفرما و قلم عفوت بر جرایم اعمالم بکش ، خداوندا خودم را به تو سپردم هر چه رضاى تو است رضاى من است . زضا «لرضا ئک ،تسلیما لامرک . » .
خدایا هر وقت تصمیم به مرگم گرفتی مرگم شهادت در رهت قرار بده و اگر لایق شهادتم بدنم را قطعه قطعه کن که فرداى قیامت شرمسار روى امام حسین (ع) نباشم که بدنش درصحراى کربلا قطعه قطعه شد و بدن من سالم باشد .

دهم‌خرداد۱۳۴۳، در روستای هنزاء از توابع شهرستان بافت متولد شد. پدرش اسماعیل و مادرش مهرنساء نام داشت. تاپایان ‌مقطع متوسطه درس ‌خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود، هجدهم ‌مرداد ۱۳۶۲، در مهران بر اثر اصابت گلوله و سوختگی بدن به شهادت رسید. مزار وی در زادگاهش واقع است.