فکر میکنم ادارهکل راه و شهرسازی به هدف نه چندان درست خود یعنی تقابل مردم با میراث رسیده است، البته وقتی عرض میکنم میراث، منظورم تشکیلات و سازمان میراث نیست بلکه خود میراث، یعنی محوطهها و بناها و آثار تاریخی فرهنگی است که بیدفاع و مظلوم و سخت آسیبپذیرند.
مدیران میراث میآیند و میروند اما آنچه همواره برجای میماند ایران عزیز و جیرفت کهن و محوطههای بیهمتایش هستند، زیبا نیست و درست نه و اخلاقی هرگز، که ما میراثمان را، همه ارزشهای زیسته گذشتگانمان را، خاکمان را وجهالمصالحه کنیم.
اداره میراث در کارشناسیهایش، افزون بر کارشناسان خبره و کاربلد خود در موارد اینچنینی از ما نیز نظر میپرسد و ما بیهیچ وابستگی سازمانی، نظر کارشناسی خود را اعلام میکنیم.
ضمن اینکه بخش باستانشناسی ادارهکل میراث، بخشی کاملاً تخصصی و کارشناسی است، تضعیف و تخریب یک سازمان تخصصی هم به شیوههای مختلف ناپسند و نادرست است، بایسته است عرض کنم همکاران عزیز من در گروه باستانشناسی دانشگاه جیرفت آقایان حسین حبیبی، حمید عزیزی و مجتبی خوارزمی نیز مؤکداً بر قرار داشتن محدوده مورد نظر ادارهکل راه و شهرسازی در عرصه محوطه شهر قدیم نظر دارند.
در خصوص سند محکم و مستندات دیگر عرض کنم این محوطه ۹۳ سال پیش به سال ۱۳۱۰ خورشیدی به شماره ۵۲، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده و سپس تعیین عرصه و حریم شده و اکنون دارای عرصه مصوب است، افزون بر اینها دهها گمانه در جای جای محوطه کاوش شده و آثار فراوان سطحی و تپههای بیشمار کوچک و بزرگ خود گویای کهنی و عظمت این محوطه است.
فرمودهاید چگونه است که زمینهای اطراف شهر قدیم واگذار شده است به افراد مختلف و … اگر در فرمایش خودتان دقیق شوید فرمودهاید اطراف محوطه و نیز فرمودهاید باغ و زمین کشاورزی؛ غیر از یک گلخانه، در سمت غرب محوطه ـ که تا آنجایی که بنده اطلاع دارم هیچ مجوزی ندارد ـ و از قضا در عرصه اثر و بخش گورستانی محوطه قرار دارد.
دیگر بخشها در جنوب غرب و شمال غرب، همانگونه فرمودهاید در اطراف و در حریم محوطه جای میگیرند و در این بخشها البته باغی وجود ندارد و آن چه هست کشت سطحی است و این خود نهایت تعامل میراث با مردم را نشان میدهد تا آنجا که ضوابط اجازه میدهد و شما بشنوید حتی فراتر از آن، از این گذشته شما به روستای بهجرد، روستایی پرجمعیت، زنده و پویا، اشاره نفرمودید که درست در قلب عرصه محوطه شهر قدیم واقع شده است و هر ساختوسازی در محدوده طرح هادی در این روستا هیچ منعی ندارد.
درباره کنارصندل فرمودهاید و داغ بر داغ افزودهاید، محوطههای باستانی همه برای ما مهم و با ارزشند برای اینکه هیچ دو محوطه باستانی مثل هم و یکسانی وجود ندارد همانگونه که هیچ دو انسان هم مانندی و مثل همی وجود ندارد اما در این میانه محوطههایی توفیر بسیار دارند، کنارصندل و همین شهر قدیم از آن جملهاند هر دو چشم و چراغ این ملک و این بوماند از آن سان که تخت جمشید، پاسارگاد، شوش و … چشم و چراغ ایرانند.
البته پرداختن به کنارصندل مجال بیشتری میطلبد و همه درد است به همین بسنده میکنم که دلیل اصلی جهانی نشدن این محوطه عظیم، همین تعارضهاست.
در بخش چهارم فرمودید چه اشکال دارد شهر جدیدی در چند کیلومتری محوطه شهر قدیم، در کنار شهر امروزی ساخته شود، التفات نفرمودید که در آن نوشتار اکيداً عرض کردم و اینجا نیز همکاران گرامیم در گروه باستانشناسی عرض بنده را تأیید و بر آن تأکید کردند که این محدوده مورد نظر ادارهکل راه و شهرسازی به تمامی در عرصه محوطه شهر قدیم قرار دارد، ایکاش چند کیلومتر بود، ایکاش بیرون از عرصه بود.
به هر روی من و همکارانم آنچه را که شرط بلاغ بود گفتیم برای اینکه رسالت خود میدانستیم و بر ذمه خود میدیدیم، تا که قبول افتد و که در نظر آید.
منبع: دقیانوس
انتهای خبر / فلاح