۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » ويژه‌های خبری
خانه حسنعلی (بردشیری) روضه‌ای به قدمت یک قرن
خانه حسنعلی (بردشیری) روضه‌ای به قدمت یک قرن

خانه حسنعلی (بردشیری) روضه‌ای به قدمت یک قرن

اینجا مجلس روضه برپاست و قدمتی قریب به ۱۰۰ سال دارد معروف به خانه بردشیری، اما کرمانی‌ها به این خانه حسنعلی می‌گویند. به گزارش پایگاه خبری «اقطاع خبر»؛ از سطح کوچه چند متر پائین‌تر است از طریق پلکان وارد دالانی می‌شوم که به حیاط مسقف به خیمه حسینی منتهی می‌شود حیاطی روشن پر از نور‌های […]


اینجا مجلس روضه برپاست و قدمتی قریب به ۱۰۰ سال دارد معروف به خانه بردشیری، اما کرمانی‌ها به این خانه حسنعلی می‌گویند.

خانه حسنعلی (بردشیری) روضه‌ای به قدمت یک قرن

به گزارش پایگاه خبری «اقطاع خبر»؛ از سطح کوچه چند متر پائین‌تر است از طریق پلکان وارد دالانی می‌شوم که به حیاط مسقف به خیمه حسینی منتهی می‌شود حیاطی روشن پر از نور‌های سبز و سفید و عطر خوب اشک بر امام حسین؛ بی‌شک این خانه زیبای قدیمی بوی عطر اشک عزاداران حسینی را در خود حفظ کرده است چرا که تنها ده روز اول محرم هر سال فعال است و بعد از آن خانه مهر وموم می‌شود تا سال بعد و روضه‌خوانی و اشک و ماتمی دیگر و تنها کاربری آن متعلق به امام حسین (ع) است.

 
خانه بردشیری یکی از خانه‌های سنتی و زیبای قدیم کرمان است که طبق وصیت حسنعلی بردشیری در سنه ۱۳۲۷ وقف امام حسین شده است؛ وارد حیاط که می‌شوی حوض زیبایی وسط حیاط وجود دارد که هوا را لطیف کرده است دو بادیه مسی قدیمی و بزرگ شیردار کنار حوض از آب خنک پر شده است نمونه آن را هیچ کجای کرمان ندیده‌ام یک آب‌خوری وسوسه‌برانگیز، وقتی لیوان را از آب خنک پر می‌کنم مشام پر می‌شود از عطر نعناع‌ که در آب ریخته‌اند خنکای دلچسبی بود.
 
دور تا دور حیاط را اتاق‌های یک‌دری تا پنج‌دری به سبک قدیم پر کرده‌اند چیزی که دیگر در معماری این کشور دیده نخواهد شد اتاق تالار است یک اتاق بالاتر از سطح حیاط که محل نشستن مردان عزاداران است و شبیه آن نیز رو‌به‌رو در قسمت زنانه است، این اتاق بزرگ که به سه در به حیاط باز می‌شود چشم‌انداز زیبایی دارد.
 
روی دیوار وسط اتاق عکس خیران و کسانی که برای برگزاری مراسم حسینی تلاش کرده‌اند دیده می‌شود میانه عکس‌ها تعلق دارد به واقف این مکان یعنی حسینعلی بردشیری مرد تاجری که وارث نداشت و تمام ثروتش را وقف عزای فرزند فاطمه کرد.

دور تا دور حیاط به همان روش گذشته قالی‌هایی را به دیوار نصب کرده‌اند تا به‌جای پشتی محل تکیه دادن مهمانان مجلس امام حسین باشد.

 
مرد مسنی در سینی مسی زیبایی که رنگ زرد عجیبی دارد و داد می‌زند قدمت بالایش را در حال تعارف چای در استکان و نعلبکی است و هر مهمانی که چایی برمی‌دارد به کودکی‌اش می‌رود خاطرات شیرین چای قندپهلو و مادرانی که چای امام حسین را در نعلبکی خنک می‌کردند تا کاممان به مزه شیرین قند حسینی انس بگیرد.
 
اتاق بزرگ اینجا حالا، اما خالی از جمعیت است هنوز ساعات ابتدایی صبح است و هوا خنک است، سیستم‌های خنک‌کننده نیز کمک می‌کنند تا نسیم خنکی حیاط را بنوازد.

سعید تجدد مرد میانسالی است که خواهرزاده همسر واقف است و به همراه یک دخترخاله دیگرش اکنون به عنوان افراد بزرگ‌تر فامیل، بانیان برگزاری مراسم امسال برای سیدالشهدا هستند، تجدد در واقع متولی موقوفه است، مرد مسنی پاکت سفیدی به دست وی می‌دهد و او چند کاغذ اسکناس به من نشان می‌دهد و می‌گوید هر روز افراد با هر توان مالی کمک مالی به اینجا می‌کنند تا هزینه مراسم امام حسین (ع) شود مبالغ ‌تر تر را نیز به حساب موقوفه واریز می‌کنند و در اصل مردم اینجا کمک خرج مراسم هستند.

می‌گوید: این عزاخانه قدیمی امام حسین است که در سال ۱۳۱۰ ملک توسط شوهرخاله مادر بنده خریداری شده است مرحوم بردشیری به دلیل علاقه‌ای که به امام حسین داشت از ۱۳۱۵ مراسم‌های عزاداری سیدالشهدا را در این خانه برگزار می‌کند و وقف‌نامه‌ای در سال ۱۳۲۷ شمسی تهیه می‌شود درآن زمان وی به همراه همسرش صدیقه الهی تصمیم می‌گیرند برای داشتن باقیات و صالحات کاری خیر انجام دهند و آن وقف تمام اموال برای برپایی مجالس سیدالشهدا است.

مرحوم حسنعلی بردشیری در سال ۱۳۳۲ شمسی روز یازدهم محرم بعد از اتمام مجلس ۱۰ روزه به رحمت ایزدی پیوستند و بعد از فوت وی همسر او نیز حدود ۳۵ سال مراسم روضه را ادامه داد و بعد از مرگ خانم الهی نیز اقوام و دوستان آنان تا امروز نگذاشته‌اند مراسم عزای سیدالشهدا در این مکان از رونق بیفتد.

 
 در وقف‌نامه قید شده روضه دهه اول محرم همراه با اطعام مدعوین و بنده نیز فامیل ایشان هستم و خودم از کودکی ۵۰ سال در این خانه زندگی کرده و در مجالس حسینی جان گرفتم این مطلب را تجدد می‌گوید و سلام و علیک مهمانان را جواب می‌دهد.
 
ظروف این مکان همگی مسی هستند و از همان ظروف تهیه شده توسط واقف هستند در قدیم بادیه‌های بزرگ مسی را به سبب نبود آب لوله کشی از آب پر کرده برای نوشیدن و مصارف پخت و پز استفاده می‌کردند و ما در ادامه تصمیم گرفتیم تا جایی امکان دارد تمام ظروفی که شخص واقف برای این کار گذاشته استفاده شود.

و عجیب اینکه تمام ظروف مسی و سماور‌ها و دیگر اموال آن زیبا و سالم باقی مانده‌اند.

 
تمام ظروف مسی از خورش‌خوری و پلوخوری از همان ۸۰ سال قبل استفاده می‌شود و خانه‌ای که نور امام حسین به آن تابیده روی اشیا درون آن تأثیر گذاشته است.
 
تجدد با شور و هیجان خاصی از ظروف و فرش‌های قدیمی صحبت می‌کند و ادامه می‌دهد: اینجا حدود ۱۰ اتاق دارد همراه با دو اتاق تالار وخروجی و دالان و هشتی‌های زیبا، زیربنای این مکان بیش از ۳۰۰ متر مربع است.
 
هر ساله از محل درآمد موقوفه دیوار‌های خانه مرمت می‌شود این درآمد از محل اجاره چندین باب مغازه در محدوده بازار کرمان است.
 
متولی موقوفه افزود: اینجا چند روز خانمی آمد و برنامه‌ای داشتند و ۵۰۰ شیربرنج هدیه کردند و اعلام کردند بیماری سرطان داشتند و دو سال قبل ناامید از همه جا به این خانه می‌آیند و از آبگوشت نذری خانه می‌خوردند و بیماریشان بعد از آن از بین می‌رود وتمام آزمایش‌های بیماری من در سه ماه منفی شدند.

یا حتی خانمی مراجعه کردند و با گریه و گفتند فرزندشان شیرخواره بود و بیماری قلبی داشت و شکر خدا از مجلس سیدالشهدا در این مکان شفا گرفتند.

 
تجدد اظهار کرد: روضه‌خوان‌های قدیمی و روحانیون به این مکان دعوت می‌شوند و گاهی خود افراد درخواست می‌کنند به واسطه قدیمی بودن این مکان مراسم‌ها را اجرا کنند، به همان روش سنتی از ساعت ۶ صبح تا ۱۰ و ۳۰ دقیقه سخنرانان و روحانیون به منبر می‌شوند و بانیان نیز با چای و آب خنک و گاهی نان و پنیر یا شله‌زرد و شیربرنج از مهمانان پذیرایی می‌کنند.

به اتاق‌ها سرک می‌کشم همه جا بوی عطری خاص را می‌توان حس کرد در خشت خشت خانه اخلاص خاصی دیده می‌شود که باعث شده این سنگ و گل خانه سالم بماند.

 
دخترخاله متولی خانه نیز در آشپزخانه است در کنار دیگر خانم‌ها که قند وسینی و ظروف را در اینجا مدیریت می‌کنند، می‌گوید: هرسال یک ماه یا دو هفته قبل از محرم اینجا را تمیز می‌کنیم ظروف و فرش‌ها را مرتب می‌کنیم تا آماده پذیرایی از مهمانان امام حسین شوند.

خودش را معرفی نمی‌کند و می‌گوید ما کاری انجام نمی‌دهیم فقط هر سال به مدت ۱۰ روز خیمه امام حسین را با کمک مردم و دوستان برپا کرده و امور را سر و سامان می‌دهیم.

 
۶۰ سالی سن دارد و از کودکی زمانی که سفره بزرگ پارچه‌ای همراه با کاسه‌های زیبای مس با عطر آبگوشت امام حسینی که مهم‌ترین غذای نذری کرمانی‌هاست؛ می‌گوید: چون در وقف‌نامه اطعام عزاداران نیز مطرح شده سال‌ها غذای اصلی اینجا آبگوشت بود ولی در سال‌های اخیر تصمیم گرفته شد برای حفاظت از اموال و بنا که متعلق به سیدالشهداست، خورش قیمه نذری جایگزین آبگوشت شود.
 
به چای خانه سری می‌زنم جایی که مردان در حال شستشوی استکان‌های کوچک قدیمی ونعلبکی‌های فراموش شده هستند سینی‌های مسی و قند‌هایی که در کاسه مسی زیبا ریخته شده‌اند چشم‌نوازی می‌کنند، چای قندپهلویی به دستم می‌دهند کنار خنکای آب حوض می‌نشینم نور زیبای صبحگاهی با روح و روانم بازی می‌کند.

مرد مسن شاید روزانه ۴۰ بار یا بیش‌تر سینی چای را بین عزاداران می‌چرخاند تا کسی چایی امام حسین را نخورده بیرون نرود.

 
چای بیدمشکی با عطر دلفریب و مزه گس حالم را بهتر می‌کند، روضه‌خوان سوم به منبر رفته است بر فرش‌های وقفی می‌نشینم برخی فرش‌ها از دور سن و سال بالایشان را داد می‌زنند، بر زمین عزاخانه می‌نشینم تا دقیقه‌ای هوای حرمش را بیاد بیاورم و خاطرات شیرین کودکی را و بازی کردن و دویدن میان مجالس روضه‌اش جلوی چشمم رژه می‌رود.

چشمم به خانم جوانی می‌افتد که در حال شیرین کردن چای برای دخترک خردسالش و کودک لقمه‌ای نان پنیر را به هوای چای شیرین امام حسین در دهان جای داده و منتظر خنک شدن چای توسط مادرش است باخودم فکر می‌کنم چقدر مادرهایمان در اینکه ما عاشق و دلباخته امام حسین شویم سهم بزرگی دارند.

نسیم خنکی از آب روی حوض می‌آید ظرف بزرگ آب خنک با آن شکل عجیب و غریبش کنار من است و کودک بی‌قراری هرچند لحظه یک بار دور طرف می‌چرخد و متحیر به آن نگاه می‌کند.

 
ظرف بزرگ قدیمی آب‌خوری از آب و گلاب پر شده است، صلوات و فاتحه‌ای نثار روح واقف و تمام بانیان برگزاری این مراسم نثار می‌کنم و از خانه بردشیری یا به قول پیرزن‌های باصفای کرمان همان خانه حسنعلی بیرون می‌آیم.

دم در پیرمردی کیسه‌های کفش را تحویل می‌گیرد و آن‌ها را روی رف کوچکی در دهلیز خروجی خانه مرتب می‌کند، کارش را با عشق خاصی انجام می‌دهد گویی نشان طلایی بر سینه دارد از هشتی و دهلیزخانه که خارج می‌شوم به میانه بازار قدیمی و بزرگ کرمان می‌رسم.

مغازه‌داران به تازگی در مغازه را باز کرده و در حال آب پاشی و جارو هستند، هوای کرمان ساعت هشتصبح بسیار گرم شده است ولی داخل حیاط خانه بردشیری خنکایی بود که هر بی‌قراری را آرام می‌کند به نظرم نیت خالص واقفی که خودش اجر عملش را از سالار شهیدان گرفت و درست فردای پایان ۱۰ روز عزاداری برای سیدالشهدا به دیار باقی شتافت در این حال خوش بی‌تأثیر نیست.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان 
انتهای خبر/س
 


———-
منبع:آرمان

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*