چه بسیاری از جوانان منطقه در آتش سوختجان خود را دادند همین چند روز پیش بود که دو برادر از اهالی روستاهای رودبار جنوب جان خود را از دست دادند و زندهزنده در آتش جان باختند اما درآمد ۲۰ الی ۳۰ میلیون تومانی تنها برای یک بار جابهجایی سوخت تنها راه چاره این جوانان است.
یکی از مسائلی که گریبان شهرستان رودبار جنوب و جنوب کرمان را گرفته معضل قاچاق سوخت است این مسئله در کنار تبعات منفی اقتصادی که برای کشور به بار میآورد موجب شده که جولان سوختبری و کسانی که قاچاق سوخت انجام میدهند موجب ناامنی در جادهها و معابر شود و بر اثر تصادفات جادهای تعدادی از هموطنان جان خود را از دست دهند مسئلهای که در همین ماه اخیر چندین بار در جادههای جنوب کرمان تکرار شده است.
جوانان سوخت بر جنوب کرمان در دهانه گرداب مرگ
قطعاً متهم ردیف اول مسائل و مصائب قاچاق سوخت در رودبار جنوب مسئله بیکاری و پایینبودن فرصتهای اشتغال برای جوانان در این شهرستان است که آنها را بهسوی کسب و پیشهای کاذب به نام قاچاق سوق میدهد؛ بنابراین نخستین راهحل مشکل قاچاق سوخت را باید در بیکاری جوانان جستوجو کرد و در وهله نخست باید تلاش کرد تا با ایجاد فرصتهای شغلی مناسب در مناطق مبتلا به قاچاق سوخت جلوی افزایش فعالان این عرصه گرفته شود.
اما شاید یکی از سالهای اصلی این باشد که منشأ تأمین این سوخت قاچاق از کجاست؟ به عبارتی، سوخت موردنظر که عمدتاً گازوئیل است، از کجا وارد این منطقه و سپس به خارج از مرزها قاچاق میشود؟
جنوب کرمان نه مبدأ و نه مقصد قاچاق سوخت بلکه ترانزیت عبور است
منصور شکراللهی نماینده مردم شش شهرستان جنوبی استان کرمان چندی پیش در شورای اداری شش شهرستان جنوبی استان کرمان دراینرابطه گفت: جنوب کرمان نه مبدأ و نه مقصد قاچاق سوخت است.
وی این نوع از قاچاق را سازمانیافته و شبکهای دانسته و در این زمینه توضیح میدهد: اینطور نیست که گازوئیل ۳۰۰ تومانی جایگاه به مرز برسد و مرزنشین منفعت کامل را از قاچاق ببرد. بلکه در هر مرحله از این قاچاق سوخت و در هر استان، ارزش افزودهای به آن اضافه میشود.
نماینده مردم شش شهرستان جنوبی استان کرمان بیان کرد: در میان این شبکه قاچاق تنها جوانان شش شهرستان جنوبی استان کرمان هستند که جانهایشان در این راه سوخت میشود.
اشتغال حلقه مفقوده جذب جوانان به عرصه قاچاق
اینجا خیلی جوانان که نه کاری، نه دامی و نه زمین و آب کشاورزی دارند، به همین دلیل از راه سوختبری امرارمعاش میکنند.
در هر روستایی که قدم بگذاری اهالی روستا آدمهای را میشناسند که برای سوخت همیشه در جادهها هستند.
هوا که کمکم رو به تاریکی میرود، و هنوز جنبوجوش روستا نخوابیده است. در بین همین آدمها، جوانانی را پیدا میکنیم که همین حالا از مناطق مرزی برگشتهاند.
علی برای ما از خطر کارش میگوید و همان موقع با نور گوشی جای چند تیر پشت چرخ سمت چپ نیسان آبی را نشان میدهد؛ «دیپلم را که گرفتم دیگر ادامه ندادم، الان ۲۷ سال دارم و چارهای جز سوختبری ندارم.
کشاورزی کردم و تمام دارایی خود را خرج زمین کردم که چیزی جز بدهی برایم باقی نماند و در این شهر حتی یک کارخانه یا شرکت وجود ندارد که من بتوانم مشغول به کار شوم.
از این راه ماهی ۲۰ الی ۳۰ میلیون تومان درمیآورم؛ ولی بیشتر از این نمیتوانم؛ چون وقت ندارم. من از میثمآباد جیرفت بار میزنم و به مرز هشتبندی میناب میبرم، تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم، سوختبری است.
سوختبری اینجا برای جوانان جویای کار عادی است و با این مخارج زندگی و هزینههای سرسامآور حتی جرئت ندارم تصمیم به ازدواج بگیرم.
چه بسیاری از جوانان منطقه در آتش سوختجان خود را دادند همین چند روز پیش بود که دو برادر از اهالی روستاهای رودبار جنوب جان خود را از دست دادند و زندهزنده در آتش جان باختند.
جادههای جنوب کرمان، جایی که ماشینهای سوخته رویهم تلنبارشده گوشه جاده گواه آن است که ماشینهای بسیاری در این جادهها آتش میگیرند و سوختن در شعلههای آتش، بخشی از زندگی آنها شده است.
سوختن در شعلههای آتش، بخشی از زندگی جوانان جنوب کرمان
بیشترشان تجربه تعقیبوگریز از دست مأموران را دارند؛ جوانهایی که معمولاً از همان کودکی سوختبری را شروع میکنند و در رفتوآمد بین جادههای بارها شاهد سوختن رانندههای سوختبری بودند که حتی پیکری از آنها به جا نمانده است. تکرار هر روزهای که شاید بار دیگر سهم خودشان شود اما بازهم ادامه میدهند.
انتهای خبر/ طهماسبی








