به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری «اقطاع خبر»؛ وقتی در کویر پهناور کرمان قدم میزنی، هر گوشه و کناری نشانی از نام زن و دختر بر پیشانی بناها و طبیعت این سرزمین حک شده است؛ گویی تاریخ و فرهنگ این خطه، با زنانهترین واژهها معنا یافته است.
ردپای زنانه در دل کویر
قلعه دختر کرمان بر بلندای کوهها، بیبی حیات و بیبی دختر در دشتهای حاشیه کویر، قلعه دختر کوهبنان در دل کوههای شمالی استان و حتی طبیعتی چون آبشار دخترکش یا سنگ دختر پاریز، همگی یک نام مشترک دارند: دختر.
این نامگذاریها تنها محدود به قلعهها و کوهها نیست؛ زیارتگاهها و امامزادههایی مانند حلیمه خاتون، آرامگاه بیبی صفیه، زیارت بیبی طیبه و حتی بناهای شهری چون بیمارستان زنانه مرسلین هم در فهرست طولانی بناهایی قرار میگیرند که با زن پیوند خوردهاند. پرسش مهم اما این است: راز این نامها چیست؟
از زیارتگاههای زنانه تا قلعههای کوهستانی
در اختیارآباد کرمان زیارتگاهی وجود دارد به نام بیبی دختر. در گذشته مردان اجازه ورود به این مکان را نداشتند و تنها زنان میتوانستند وارد حرم شوند؛ وضعیتی مشابه زیارتگاه بیبی شهربانو در تهران.
کنار این زیارتگاه، چشمهای مشهور به «آب مراد» جاری بود که مردم برای شستشو و حاجتخواهی به آن مراجعه میکنند.
در فاصلهای دیگر، بر فراز تپهای در کوهبنان، قلعه دختر ایستاده است؛ قلعهای که در دامنهاش زمانی چشمه آب گرمی میجوشید و در باور مردم خاصیت شفابخش دارد. روایتها میگویند این قلعه نهتنها محل سکونت و دفاع بوده، بلکه به نوعی جایگاهی مقدس برای نیایش نیز به شمار میرفته است.
در نزدیکی بم، قلعه خواهران همچنان پابرجاست؛ بنایی که باستانی پاریزی آن را در زمره پرستشگاههای ناهید دانسته است. در افسانههای مردم پاریز، تختهسنگی بزرگ به نام سنگ دختر قرار دارد که انعکاس صدا در کوه را به بانویی پنهان نسبت میدهند؛ همان «بانوی کوه» که در شعر نظامی و خاقانی نیز بازتاب یافته است.
روایتهایی که قانعکننده نیستند
با این همه، همچنان راز نامگذاری این بناها حلنشده باقی میماند. آیا واقعاً زنان و دختران کرمانی خود سازنده این آثار بودهاند؟ آیا عشق و دلدادگی مردان موجب شده که چنین بناهایی با نام محبوبشان ساخته شود؟ یا این نامها تنها تقدیری از زنان سرزمین بوده است؟
برای یافتن پاسخی روشنتر، پای سخنان سید محمدعلی گلابزاده، رئیس مرکز کرمانشناسی و تاریخدان کرمانی نشستیم.
بناهایی بر بلندای صعبالعبور
گلابزاده در ابتدای سخنانش به ویژگیهای مشترک این آثار اشاره میکند: اگر به موقعیت بناهایی که با نام دختر یا زن شناخته میشوند دقت کنیم، درمییابیم که اغلب بر فراز بلندیها و نقاط صعبالعبور ساخته شدهاند. بیشترشان متعلق به پیش از اسلام و بهویژه دوره ساسانی هستند. این بناها یا جنبه تقدس و عبادت داشتهاند یا در قالب قلعههای دفاعی معتبر مورد استفاده قرار میگرفتهاند.
آیا زنان کرمانی سازنده این بناها بودهاند؟
وی ادامه میدهد: اینکه بگوئیم دختران و زنان کرمانی خود آستین بالا زده و چنین بناهایی ساختهاند، با واقعیت تاریخی سازگار نیست. شرایط آن دوران و سختی ساخت بناهای کوهستانی، این فرضیه را رد میکند.
فرهادهای کویری و عشقهای ناممکن
رئیس مرکز کرمانشناسی افزود: برخی بر این باورند که همچون داستان فرهاد و شیرین، مردانی عاشق در کویر کرمان نیز به ساخت بناهایی پرداختهاند و نام معشوق خود را بر آن نهادهاند.
گلابزاده این روایت را نیز بعید میداند: اگر چنین بود، چطور میتوان توضیح داد که بعضی از این بناها به نام پیرزنان یا زنان سالخورده ثبت شده است؟ روشن است که انگیزه عاشقانه نمیتواند پشت این نامها باشد، آن هم در دل آفتاب سوزان کویر.
یادبودی برای زنان فداکار
پرسش دیگری که مطرح میشود این است که شاید مردان کرمانی به پاس زحمات و فداکاریهای زنان، آثاری ساخته و نام آنان را بر بناها نهادهاند. اما گلابزاده این احتمال را هم با تردید نگاه میکند: هیچ سند مستندی برای چنین نظریهای وجود ندارد. بیشتر به نظر میرسد که ریشه این نامها در باورهای اسطورهای و دینی کهن ایرانیان باشد.
راز نهایی؛ آناهیتا، الهه آب و باران
به باور گلابزاده، کلید رمزگشایی از این نامها در یک نام باستانی نهفته است: منظور از دختر در بسیاری از این بناها، در واقع ناهید یا آناهیتا، ایزدبانوی آب، باران و زایش است. ایرانیان باستان برای این الهه جایگاهی ویژه قائل بودند. طبیعی است که بناهای مقدس یا قلعههای دفاعی که در بلندیها ساخته میشد، به نام او مزین شود. این همان حلقه اتصال میان آثار تاریخی کرمان و باورهای کهن ایرانی است.
بازتاب اسطوره در زندگی مردم
اکنون وقتی به قلعه دختر خنامان یا قلعه دختر کوهبند نگاه میکنیم، تنها با یک دیوار سنگی روبهرو نیستیم؛ بلکه ردپای آئینهای کهن را میبینیم که با گذشت قرنها همچنان در فرهنگ مردم زنده ماندهاند. حتی در مکانهایی چون گود دختر باغین یا قله چهل دختر کوهبنان، باور مردم محلی هنوز با افسانههای زنانه و تقدس آب و باران درآمیخته است.
زیارتگاههای زنانه و تقدس اجتماعی
زیارتگاههایی مانند بیبی دختر و بیبی حیات نیز نشان میدهد که زنان نه تنها در نام آثار، بلکه در کارکرد اجتماعی و مذهبی آنها حضور پررنگی داشتهاند. ممنوعیت ورود مردان به این اماکن، جلوهای از همان تقدس زنانهای است که از دل اسطورهها به زندگی مردم راه یافته است.
هویت زنانه در تاریخ کرمان
روایت نامهای «دختر» در کرمان، ترکیبی است از تاریخ، اسطوره و باورهای مردمی. آنچه گلابزاده به درستی تأکید میکند، این است که ریشه اصلی این نامها نه در کار و کوشش مستقیم زنان یا عشقهای زمینی، بلکه در پرستش و تقدس آناهیتا، الهه آب و زایش نهفته است.
کرمان، این سرزمین خشک و کویری، برای قرنها تشنه باران و برکت بوده است؛ طبیعی است که مردمانش الهه باران را بر بلندای کوهها و قلعهها تقدیس کنند و نام او را با واژهای زنانه و لطیف، «دختر»، بر تاریخ و طبیعت خود حک کنند.
انتهای خبر/ پسند