روزیکه خیابانهای کرمان مملو از شور و شعور مردمی بود که با پای در میان و قلبی آگاه، بر سر و سینه زدند و وفاداری خود را به انقلاب و ولایت اعلام کردند. این روز برای کرمانیها، حال و هوایی ویژه داشت؛ سالگرد نهم دیماه، روزی که همگان در آن یادآور همبستگی و پایمردی ملت ایران هستند، و شعری که آقای کدخدایی در ذهن مردم هنوز طنینانداز است، همچنان در خیابانهای منتهی به حسینیه ثارالله کرمان زمزمه میشد.
حرمت خون خدا را روز عاشورا شکستند
پای در میدان؛ عهد با امام و ولایت
روز بصیرت، روز میثاق با امام امت و ولایت است. مردم کرمان، از زن و مرد، پیر و جوان، کودکان و نوجوانان، همگی در صفهایی منظم و با دلی پرشور در کنار یکدیگر ایستادند.
از گیتهای ورودی که عبور میکردی، تصویری از نظم و مراقبت نمایان بود؛ هر فردی به دقت بررسی میشد، چرا که دشمن قسم خورده بود و مردم با آگاهی کامل، خود را حافظ جان و انقلاب میدانستند. زنانی با چادرهای سیاه و مردانی با موهای سفید در کنار فرزندان و نوههایشان، با چشمانی آگاه و قلبهایی استوار آمده بودند تا نسلهای آینده را تربیت کنند و عهد خود را با نظام تجدید نمایند.
وارد مصلای امام علی (ع) شدم، زنان کرمانی با چادرهای سیاه، در کنار کودکانشان نشسته بودند، صفهای منظم و پرشوری که گویی قلب هر یک، تپش انقلاب و ولایت بود. مردان با قامتهای استوار و چشمانی بیدار، وفاداری خود را به نظام و انقلاب نشان میدادند.

کودکان با پرچمهای کوچک، تصویری از امید و آینده روشن این سرزمین خلق کرده بودند؛ تصویری که خبرنگار نیز بارها و بارها دیده و امروز شاهد زنده آن بود.
چشمان کودکان؛ امید به آینده
کودکان، پرچمهای کوچک ایران را در دست داشتند و مادران آنها را با دقت و زیبایی تمام آماده کرده بودند.


مادری که سنش از پنجاه گذشته بود به او نگاه کروم و او با لبخندی به استقبالم آمد، به سمتش رفتم و از او دلیل حضورش را پرسیدم: «نهم دیماه است دیگر؛ آمدهام برای امامت، برای ولایت، آمدهایم تا عهد خود با نظام را حفظ کنیم».
در کنار او، زنی با کودکانش نشسته بود و وقتی پرسیدم: «دلیل حضورت انهم با فرزندانت چیست؟» با تکان دادن سر و لبخند، پاسخ داد: اینجا جمهوری اسلامی ایران است و من فرزندانم را در مسیر ولایت تربیت میکنم، همانگونه که پدر بزرگشان و پدرشان قدم برداشتند.

این صحنهها، نمایشی زنده از پیوند نسلها و وفاداری به آرمانهای انقلاب بود؛ کودکانی که با نگاههای معصومانه و دلی پر امید، به آینده نگاه میکردند، نویددهنده استمرار راه شهدا و پاسداران این نظام بودند.
شعور و شور مردان کرمان
مردان کرمان، با صدایی رسا و قاطع، شعارهایی سر دادند که همچون همیشه بیانگر پایداری برای دین، اسلام و وطن بود. میان جمعیت، صدای حمایت و همدلی موج میزد و هر شعار، بیانی از وفاداری به انقلاب و ولایت بود. این مردان، فرزندان یاران حاج قاسم بودند، کسانی که با پایمردی خود، وفاداری به ولایت و آرمانهای سردار دلها را به نسل بعد منتقل کردهاند.
یک نسل جوان
با گروهی از جوانان گفتگو کردم؛ جوانانی که نگاهشان پر از شور و انگیزه بود. یکی از آنها با صدایی محکم گفت:
«ما برای انقلابمان آمدهایم. ما از دوستداران حاج قاسم هستیم و وفادار او و خط ولایت هستیم. حاج قاسم همیشه میگفت: پای ولایت بمانید و ما آمدهایم تا امروز این وعده را زنده نگه داریم»
دیگری افزود: «هر قدم ما در این میدان، تجدید پیمان با شهدا و امام امت است. ما نسل به نسل این مسیر را ادامه خواهیم داد و اجازه نخواهیم داد که دشمنان کوچکترین خللی در این راه وارد کنند».
شور و همت این جوانان، نشان از استمرار وفاداری مردم کرمان به آرمانهای انقلاب و امام امت داشت؛ نسلی که نه تنها به گذشته میاندیشد بلکه آینده را نیز با عشق و تعهد میسازد.
پیوند نسلها؛ نهم دیماه ۱۴۰۴
اکنون پایان یک روز نبود، بلکه یادآوری مسیری بود که ادامه دارد؛ راهی که با اعتقاد، وفاداری و ایستادگی مردم، نسل به نسل طی میشود. مردم کرمان بار دیگر نشان دادند که این راه تمام شدنی نیست و همچنان با پای و دلی استوار در میدان خواهند ایستاد.

عهد و پیمان با ولایت و امام امت، همچنان زنده و جاری است و هیچ نسلی اجازه نخواهد داد که این مسیر متوقف شود.
وفاداری به سردار دلها و ادامه راه
کرمانیها، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان، آمده بودند تا نشان دهند که تا همیشه پای ولایت خواهند ایستاد. نغمههای حماسی، نگاههای آگاه، و قلبهای پر امید، همه نمایشی از استمرار راه سردار دلها و شهدا بود. مردم، با عهدی ناگسستنی، نسل به نسل این مسیر را ادامه خواهند داد و هیچگاه اجازه نخواهند داد که دشمنان، کوچکترین خللی در وفاداری آنها ایجاد کنند.
انتهای خبر/پسند