جـزئیات شـهادت
جـزئیات شـهادت تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۵/۰۳/۱۷ کـشور شـهادت : مـحل شـهادت : عـملیـات : نـحوه شـهادت : اطـلاعات مـزار مـحل مـزار : وضـعیت پـیکر : موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا قـطعـه : ردیـف : شـماره : تصویرمـزار شرح شهادت وصیت نامه بسم الله الر حمن الرحیم (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی […]
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
وصیت نامه
بسم الله الر حمن الرحیم
(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ )
شهادت مید هم که جز خدای یکتا خدا یی نیست و محمد (ص)فرستاده خدا و اخر ین پیا مبرا ن است و علی (ع)جا نشین ر سو ل خدا ست .پرورد گا را الهی ای خدا ای خالقم مرا به بند گیت بپذیر ای کسی که قدر تش لایزلال است و همه چیز دربرابرش هیچ است .با د رو د بر خا ندان رسالت و هدایت و بر خمینی کبیر انقلاب ودر ود بربند گان صالح و شهیدا ن راه خدا .شکر می کنم خدا را که این تو فیق را به من داده که بتوا نم و ظیفه شر عی خودرا در حد توا نا ئیم به اسلا م و قر آن انجام د هم ودر مدت عمرم این زمان که عازم جنگ هستم بهتر ین زمان عمر م می بینم ازخدا تقا ضاکرده ام که مرا در بستر نمیراند و مرادر راه اسلا م و به د ست شقی تر ین بند گا ن بمیرا ند و صیت نامه ام را آغازمی کنم .
چو نکه آغاز گر ز ند گی و مر گ است وبا سلا م به ر هبر که هر لحظه عمر ش برای مستضعفان دریا یی از نعمت است وملتی که با خلو ص جا نش را در این راه نهاده است ازآنجا که عشق به امام زمان وانقلاب دارم می خواهم جز ء لشکر آنها با شم و با تمام و جود به دنیای شنا خت رهبر بو دم ودر پی شنا خت خط اصیل انقلاب و اسلام بو د م و لی با این و جود نتوانستم ذره ای ازدریای بیکرا ن عظمت این رهبررا در خود ببینم و لی برای رسید ن به هد فم از هر کو ششی در یغ نخواهم کر د .ازبرادرا ن ر زمنده می خواهم که بعد ازجنگ عراق که شکست ان صدردرصد است با اسرا ئیل مبار ز ه کنند و قد س عزیز راآزاد کنند از مادر م میخواهم هما نطو ر که حضرت زینب صبر داشت صبر و شها مت دا شته با شد و هیچگو نه گریه و زاری نکنید مادرم هر و قت که به یاد فرزند خود افتادی به یاد فر زندا نی باش که بد ن پار ه پاره انهارا مادرا نشا ن ند یده اند منتظر من نبا ش چو ن من نر فته ام که زنده بر گر دم رفتم تا مبار زه با کفر کنم وبکشم و کشته شو م و تو در نزد فا طمه زهرا سربلند خواهی بود زیرا توهم شهید دادی .مادر م اگر نتوا نستم خوبیهای شما راجبرا ن کنم از خدای بزر گ میخوا هم که فدا کار یهای شما نسبت به من در بهشتی که خدا به شهیدا ن و عده داده است جبرا ن کنم با لا خر ه پس ازچند ین سال زند گی به یاری حق به هد ف خود رسید م هیچ چیز در زند گی خبرشهادت آرز وی من پا سدار نیست و هیچ چیز نمی توا ندگلوی تشنه مراسیراب کند جز شهادت ،شهادت ،شهادت .
و مبادا بعد از من ناراحت با شید و گر یه و زاری کنید وبگو ئید که پسرم راهنوز داماد نکر ده بو دم ویا هنو ز امیددیگری دا شتم زیرا که عرو شی ما همان شب حمله است و حجله من همان صند وقی است که مرا دران می گذارند من خودم آزادانه راهم راشنا ختم و راه امام امت که همان راه خداست انتخاب کر دم و دراین راه با هر سختی و ناراحتی و دوری از و طن واز خا نواده با شد مبارزه کر ده ومیر و م تا د شمنان اسلام رابکشم ونابو د کنم و اگر کشته شوم به شهادت افتخار می کنم و اگر د ین اسلا م با خون من آبیاری میشو د پس شما ای د شمنان اسلام با تمام اسلحه ها یتان و با تمام خنجر ها و سر نیزه ها یتان بدن مرا سو راخ ،سو راخ کنید زیرا ان لحظه را مناز یک عمر هوا و هوس بهتر م یدا نم واگرهزار ها مر تبه مرا بکشند و دو مر تبه زنده کنند و بکشند د ست زا هد فم برنمی دار مو ای کاش میلیو نها جان دا شتم تا فدای اسلا م و قر آن و خدا می کر د م .بله ،چرا چو نکه یارا ن و دوستان وعاشقان الله نیز چنین احساسی دا شتند وامروز وظیفه سنگینی که بردوش همه ما هاست من با مشا هده این همه شهید ومعلول و مجرو ح مجر و حینی که با بد نهای پاره پار ه و قطع شده که مدت بسیار زیادی است دربیمار ستانها هستند واصلا ” امید نیست که ازبیمارستا نهاآزادشوند وباو جود اسیرا نی که مد تهای زیادی شکنجگاههای ر ژیم بعث عراق روز شماری می کنند وبا و جود همه اینهااینجا نب زنده بو دن را عار می دا نم و میرو م بکشم دشمنان خدا را تا کشته شوم .
به برادران و خواهرا نم توصیه می کنم که پشتیبا ن ولایت فقیه باشید و امام را یاری کنید واوراتنها نگذارید نماز را به و قت برگزارکنید وان را کو چک نشمار ید هریک ازدوستان واقوام بعدازشهادت من وارد خانه شد ند تسلین نگوئید بلکه تبر یک بگو ئید بدرستیکه امام حسین (ع)ویارا نش درخت اسلا م رابا خون خویش آبیاری نمودند وما ملت ایرا ن به ر هنمود های پیامبر گو نه اماممان خمینی بت شکن تا پیر وزی نها یی را ادامه دهیم تا پیروزی نهایی برسیم و شما ای برادرا ن وخواهران من ناراحت نبا شیدچو ن مرگ با عزت بهتر اززندگی با ذلت استو شکر کنید خدا را که به برادر شما شهادت عطا کر د واما تو همسر م ای همسر مهربا نم سلا مم را بپذ یر حلالم کن ومبادا درفقدا نم گر یه کنی و تنها سفارشم این است که به گفته های قرآن بیندیش و راه صبر در پیش گیر که خدا وند باصابرا ن است و چند سفارش دار م که از خدا بتذرسید و تقوا پیشه خود کنید که خداوند بامتقین است و حجاب تو وقار تو ست و و قار افتخار ماست راه حجاباسلا می رادر پیش گیر و به متاع د نیوی و لباسهای رنگا رنگ نیند یش و درراه پیاده نمودن زند گی زینب گو نه باش وبه یاد خدا باش و با بستگان و منافقان درستیز باش و احسا س مسئو لیت زینب گو نه بکنید نماز را از یاد نبر ید وهمیشه یاد سو ر ه والعصرباشید و به جای گریه با پر چمی قر مز و لبخند برسر مزار م بیا ئید و درشاد یم که از شوق شهادت است سهیم باش و امام رایاری نموده و همیشه در صحنه حا ضر باشید گو ل این منا فقین ضد انقلاب را نخوریدکه انها د یو صفتا نند و قتی که آخر این د نیا مرگ است حیف نیست که مرد دربستر بمیرد مر د باید در میدان با شد ومبارزه کند وحق مظلو مین را از د ست غار تگرا ن بگیر د و شما همسر م می دا نید که دین بزر گی بر گردن من دارید ازشما می خواهم که مرا حلال کنید ؟؟؟در انتخاب سرنو شت خود بعد از شهادتم آزاد میگذار م و در تمام امو رزند گی برادرعزیزم غلا معلی شیخ حسینی را تام الاختیار میدا نم و زا جا نب خود کفالت می د هم و تو همسر م بعد از من باکسی باش که ادامه د هنده راه شهدا و اینجا نب باشد واگر میخواهید ر و ح من از تمام جا هها آزاد هیچگاه با شدگر یه نکنید و اصلا ” نارا حت نبا شیدواگر گریه کنید و نارا حت باشیدروح من مثل مار گزیده ای به دور خود می چر خد و من آرز و دار م ایکاش و جودم ذر ه ذر ه به اندازه این عالم می شدتا خود را میشنا ختم زیرا جهاد رابر خانه نشینی ترجیح مید هم و تو هم به کوری چشم این کور د لان شکست خور ده قهر ما نا نه بر شهادتم افتخار کن وپیا مم رابه گوش کسا نی بر سا ن که درآینده معشوق ؟؟؟ما هستند واینک ما میگو ئیم حسین جا ن اگر در آن فضای داغ و خونین کسی به فر یادت نرسید و ندای ؟؟؟را لبیک نگفت مادر فضای گر م وخو نین ایرا ن زمین د شت مردا نگی مشت کر ده و به ندای غیرتی وتنها نیست لبیک می گویم و توهمسرم حلالم کن و پیا م آو ر خو نم باش و به جهان و جها نیا ن مظلو میتخون همه شهیدا ت را بر سا ن اگر جسد م نرسید و یا اگر جسد م را آوردندفخر کن که خدا وند شو هر به تو داده که درراه برقراری حق وحقیقت جان خود را داده وازمادر وبرادران وخواهرا ن وکلیه اقوا م می خواهم که مرا حلال کنیدو همه راسفارش می کنم که دنیا به آخرمیر سد و نا گهان رو زی مر گ همه شما را می گیر د پس به یاد خدا باشید و مر گ را فرا موش نکنید .
خدایا خدایا تاانقلاب مهدی خمینی را نگهدار
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
بیوگرافی
شهید اله یار شیخ حسینی در سال ۱۳۴۶ در خانواده ای عشایری و مذهبی و متدین در یکی از روستاهای توابع شهر رابر بنام “باب گلوئیه” پا به عرصه ی وجود نهاد وضعیت زندگی آنان در آن زمان بسیار بد و طاقت فرسا بود و خانواده ی شهید از فقر مالی زیادی برخوردار بود ،کودکی خوش ذوق و سلیقه بود، و از همان کودکی در کارهای کشاورزی به پدر بزرگوارشان کمک می کردند،دوران تحصیلات خود را دوم راهنمایی ادامه داد ولی بخاطر بد بودن شرایط زندگی موفق به ادامه ی تحصیل نشد و به کار کشاورزی و دامداری پرداخت تا بتواند چرخ زندگی را بهتر به حرکت درآورد با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه درآمد و چندین بار عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و سرانجام پس از شرکت در چندین عملیات در تاریخ ۶۵/۳/۱۷ در فاو به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق برای پایگاه خبری اقطاع خبر محفوظ است.