برای درک بهتر از توسعه پایدار مبتنی بر حفظ محیط زیست شاید اولین مساله ای که توجه ما را به خود جلب می کند عرصه سیاست سبز است که جدیدترین حوزه ای است که امروزه در زمینه حفظ محیط زیست و تغییرات اقلیمی مورد بحث قرار می گیرد.
سیاست سبز از نیمه دهه ۱۹۷۰ به بعد در بسیاری از کشورها به عنوان یک نیروی سیاسی چشمگیر ظهور کرد اگرچه بین آن و محیط زیست گرایی تفاوت هایی وجود دارد. به طور کلی محیط زیست گرایان ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و هنجاری عرصه سیاست جهانی را قبول داشته و تلاش دارند تا مشکلات زیست محیطی را درون این ساختارها اصلاح کرده و بهبود بخشند. این در حالی است که عرصه سیاست سبز آن ساختارها را ریشه اصلی بحران های زیست محیطی می داند و ادعا می کند که این ساختارها را باید به چالش کشید و فراسوی آنها گام برداشت.(برچیل و همکاران، ۱۳۹۳: ۳۳۷-۳۳۸)
از همین رو است که در خصوص سیاست سبز نظریات بسیار گسترده ای وجود دارد به طوری که در عرصه روابط بین الملل اکرسلی بوم محوری را به عنوان ویژگی تعریف کننده نظریه سیاسی سبز معرفی می کند که به معنی نفی جهان بینی انسان محور و پشتیبانی از جهان بینی ای مستقل برای اکوسیستم ها و موجودات زنده است.
از سوی دیگر دابسن علاوه بر موارد مورد نظر اکرسلی ویژگی کلیدی دیگری را به عنوان محور دوم در عرصه سیاست سبز اضافه می کند که همانا «محدودیت های رشد» است بدین معنی که به اعتقاد او رشد اقتصادی فزاینده طی سده های گذشته علت ریشه ای بحران زیست محیطی فعلی است(برچیل و همکاران، ۱۳۹۳: ۳۴۰).
لکن حوزه محیط زیست گرایی تنها محدود به مباحث فنی نیست و دیگر عرصه ها را نیز درگیر مسائل خود کرده است که شاید یکی دیگر از مهمترین این عرصه ها اقتصاد سیاسی جدید است چرا که طی دهه های گذشته دولت ها و شرکت ها دغدغه های زیست محیطی را در رویه های مدیریتی خود وارد کرده اند و حتی این مساله رو به افزایش فزاینده است اگرچه این مساله به معنای بهبود یافتن مشکلات زیست محیطی نیست بلکه بر عکس اکثر مسائل مهم زیست محیطی همچون انتشار گازهای گلخانه ای، مصرف بی رویه آب، تخریب خاک و … همچنان لاینحل باقی مانده اند و حتی بر حجم آنها نیز افزوده شده است.
از این رو مسائل زیست محیطی در گفتمان های اجتماعی جلوه بیشتری یافته اند(پین، ۱۳۹۳: ۹۱-۹۲) به طوری که جنبش های اجتماعی زیست محیطی سعی دارند تا به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر تصمیمات دو لت ها و شرکت ها تاثیر گذاشته و در اجرایی شدن تصمیمات منطبق با محیط زیست موثر باشند.
از جمله جنبش های زیست محیطی می توان به جنبش های صلح سبز، دوستان زمین، و صندوق جهانی حیات وحش اشاره کرد که در پاسخ به تخریب زیست بوم و افزایش آلودگی های ناشی از توسعه صنعتی شکل گرفتند و به اشکال مقابله ای (فعالیت مستقیم و اعتراض) و غیر مقابله ای (لابی گری و دادخواهی) در حال انجام فعالیت های حفاظت از محیط زیست هستند.(مشیرزاده و هاشمی، ۱۳۹۲: ۲۰۲-۲۰۶)
از جمله مسائل دیگری که در عرصه اقتصاد سیاسی جدید توجه تحلیل گران را به خود معطوف داشته تجارت و محیط زیست است که متاسفانه در دستور کار اجلاس زمین در ریو سال ۱۹۹۲ قرار نداشت و به آن توجه نشده بود.
لذا با توجه به اختلافات تجاری مربوط به محیط زیست و ارتباط بین سازمان های تجاری همچون سازمان تجارت جهانی (W.T.O) و انجمن تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) پیوند بین تجارت/ محیط زیست/ توسعه مورد توجه قرار گرفت و اثرات زیست محیطی و اجتماعی زنجیره های تولید بین المللی، و توسعه کشاورزی و صنعتی صادرات محور و … مورد بررسی قرار گرفتند.
از این حیث پژوهش ها در زمینه تجارت، نوآوری، و محیط زیست مورد توجه قرار گرفته و افزایش یافت. بنابراین نحوه مواجهه شرکت ها با مسائل زیست محیطی و اجتماعی از مسیر سبز کردن تولید به واسطه افزایش موارد بازده انرژی و کاهش تولید ضایعات و گازهای گلخانه ای سمی و بازطراحی محصولات متمرکز شد و موضوعاتی مانند کارایی اکولوژیک، متابولیسم صنعتی، سبز کردن زنجیره های تولید، و سرمایه داری طبیعی در دستور کار محققان شرکت ها و دولت ها در این زمینه قرار گرفت(پین، ۱۳۹۳: ۹۳).
از همین رو بود که اجلاس های تغییرات آب و هوایی و اقلیمی مانند اجلاس ریو طی سال های آتی تکرار شد که در این زمینه می توان به اجلاس های کیوتو و کپنهاگ اشاره کرد اما اجلاس های مذکور نتایج چندان مهمی در پی نداشتند.
از این حیث شاید می بایست به اجلاس مربوط به تغییرات آب و هوایی یعنی اجلاس پاریس تاکید کرد که بیست و یکمین اجلاس اعضا متعاهد و یازدهمین جلسه متعهدین اجلاس کیوتو بود و از ۳۰ نوامبر تا ۱۱ دسامبر در شهر پاریس فرانسه برگزار شد که هدف آن رسیدن به اجماعی جهانی در خصوص مقابله با تغییرات اقلیمی و محدود کردن این تغییرات بود که در پایان این اجلاس توافقنامه پاریس تصویب و منتشر شد و حاوی نکاتی برای مقابله با تغییرات اقلیمی و باز شدن گره اقدامات علیه تغییرات اقلیمی و سرمایه گذاری در خصوص اقتصاد کم کربن، مقاوم، انعطاف پذیر و پایدار توسط ۱۹۵ کشور بود. توافقنامه پاریس دارای یک چارچوب بسیار شفاف از اقدامات و حمایت ها و مشخص کردن شرایط برای کشورهای کمتر توسعه یافته و جزایر کوچک بود(ساعی و همکاران، ۱۳۹۷: ۱۴۷-۱۴۸). اما شاید تاثیرگذارترین اجلاس ها در زمینه محدود کردن تغییرات اقلیمی و محافظت از محیط زیست را باید اجلاس ۲۰۲۱ گلاسکو دانست که ۳۱ اکتبر سال جاری در گلاسکو تشکیل شد و بیست و ششمین اجلاس در خصوص تغییرات آب و هوایی سازمان ملل با عنوان COP26 بود. موضوع اجلاس گلاسکو اجرای ملموس توافقنامه پاریس بود که بر اساس آن می بایست گرمایش زمین در حدود ۵/۱ درجه کاهش یابد در صورتی که مسیر گرمایشی زمین در مسیر ۷/۲ درجه ای قرار دارد که بسیار خطرناک است.
اما اهمیت این اجلاس را باید در دو دلیل عمده جستجو کرد. دلیل اول این است که این اجلاس با تاخیری طولانی برگزار شد که دلیل آن پاندمی کرونا بود. دلیل دوم اینکه اجلاس گلاسکو اولین اجلاسی است که دستاوردها و اهداف مربوط به پیمان پاریس را مرور کرده و آن را به بحث و بررسی می گذارد و به بوته نقد می کشد. بر این اساس اجلاس حاضر اهدافی چون حذف تدریجی استفاده از ذغال سنگ، توقف جنگل زدایی، استفاده بیشتر از خودروهای الکتریکی و همچنین سرمایه گذاری در انرژی های تجدید پذیر است در این اجلاس کشورهای صنعتی متعهد شدند تا برای تسریع در کاهش تولید آلاینده ها به کشورهای در حال توسعه کمک کنند و از دولت های متبوع آنها خواسته شد تا یارانه سوخت های فسیلی را حذف کنند.
حال سوال اینجاست که جایگاه و نقش روابط عمومی در عرصه محیط زیست گرایی و حفظ محیط زیست چیست؟ در پاسخ به این سوال باید اذعان داشت که روابط عمومی نقش اصلی را در این عرصه بازی می کند چرا که روابط عمومی پل ارتباطی مابین مدیران دولتی و خصوصی و همچنین افکار عمومی و جنبش های زیست محیطی و حتی محققان این عرصه هستند. ماموریت روابط عمومی افزایش سطح مشارکت مردم است که این امر در گرو سازوکارهایی همچون توزیع عادلانه اطلاعات، روشنگری افکارعمومی، مردم مداری و احترام به حقوق انسان ها است که نمادهای توسعه علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی یک جامعه می باشند.
از سوی دیگر روابط عمومی با مدد جستن از دیپلماسی رسانه ای می تواند نقش فعالی در حوزه حفظ محیط زیست داشته باشد به این معنی که روابط عمومی با استفاده از ابزار دیپلماسی رسانه ای می تواند با افکار عمومی جهان ارتباط برقرار کرده و جدیدترین مطالبات، اطلاعات، نوآوری ها و ظرفیت های جهانی برای حفظ محیط زیست و فناوری های جدید این عرصه را به دست آورد و به مدیران مربوط خود جهت برنامه ریزی در خصوص حفظ محیط زیست عرضه کند.
از سوی دیگر روابط عمومی می تواند برنامه ها و روش های سبز دولت یا شرکت متبوع خود را به اطلاع افکار عمومی رسانده و در نتیجه از ظرفیت بسیار عظیم افکار عمومی در جهت دستیابی به اهداف سبز خود و اجرایی کردن آنها بهره جوید. بنابراین می توان دریافت که نقش اصلی در خصوص حفاظت از محیط زیست و محدود کردن تغیرات اقلیمی بر دوش روابط عمومی است که نقشی بسیار فعال بوده و مبتنی بر مشارکت دولت ها و شرکت ها با عرصه اجتماعی و افکار عمومی و همچنین توسعه فناروی های سبز از این رهگذر است.
کارشناس ارشد روابط عمومی