خبرش را اکرم رنجبر مسئول بسیج جامعه زنان داد. وقتی به مراسم رسیدم؛ برخی ایستاده بودند، چادرهای سفیدی که گل‌های صورتی‌ رنگ‌شان، شادی را فریاد می‌زد، یکی یکی بر سر گرفته می‌شد، برش‌کار، قیچی‌اش را بر داشت و گفت برای خوشبختی دخترامان صلوات، صدای صلوات با شیرینی خنده بود که همراه شد.

و بعد شروع کرد، برای سلامتی امام زمان (عج) صلوات، بر محمد و آل و محمد (ص) صلوات.

 

برش‌کاران یکی دو نفر نبودند، تقریبا هر کسی که توان برش چادر را داشت، قیچی به دست بود.

چادرها که برش می‌خوردند، در کنارش یک کد هم به آن اختصاص می‌دادند تا پارچه چادری برود برای دوخت و دوز…

 

اتو به دست داشت، اول لبه چادر را به هم می‌رساند و بعد اتویش را بر روی چادر می‌کشید، بخار و گرمای اتو با حرارت عشقی که از نیت پاکش نشات گرفته بود، یکی می‌شد و چادر را صاف می‌کرد.

 

وقتی از او پرسیدم، اگر قرار باشد که به یکی از دخترانی که قرار است این چادر را بر سر کند، یک نصیحت کنی، چه می‌گویی؟ پاسخ داد: حواسش باشد که در زندگی باید گذشت داشته باشد.

 

این بانو ادامه داد: زندگی است دیگر، بالا و پایینی‌هایش کم نیست، اختلاف و ناراحتی پیش می‌آید اما باید گذشت داشت.

 

در ردیفی چرخ‌های خیاطی یکی پس از دیگری کنار هم روی میزهایی گذاشته شده بودند.

هر چادری که برش می‌خورد به خیاطان داده می‌شد تا زیر چرخ بگذارند.

هر بار که چادرها از برش‌کار به خیاط و یا اتوزن داده می‌شد، به یکدیگر می‌گفتند: برای خوشبختی‌اش صلوات بفرست.

یکی از بانوانی که چادرها را می‌دوخت، پذیرفت تا با او گفتگو کنم. وقتی از این بانوی خیاط کرمانی در خصوص انگیزه کارش سئوال پرسیدم، بیان کرد: این قبیل کارها به من انرژی می‌دهد.

 

وی ادامه داد: باید دست جوانان‌مان را بگیریم، کمک کنیم تا در این شرایط اقتصادی بتوانند زندگی‌شان را شروع کنند.

 

از او که جدا شدم، با بانوی جوان دیگری که او نیز چرخ خیاطی در برابرش بود، هم‌کلام شدم، همان‌طور که چادر را می‌دوخت، به سئوالم که در مورد حس و حالش از حضور در این‌جا بود، گوش کرد و بعد نگاهی به من انداخت و گفت: من مشاور هستم و البته در خانه خیاطی هم می‌کنم اما چیزی که من را به این‌جا کشاند، حس خوب انجام یک کار خوب بود.

وی ادامه داد: همه ما در زندگی‌ به یکدیگر نیاز داریم، این که بتوانیم در شروع یک زندگی مشترک ما نیز سهیم باشیم، می‌تواند یک وظیفه اجتماعی خوب باشد که صد البته از سر دغدغه و دوستی انجام شود.

به این بانوی کرمانی گفتم که اگر بخواهید به دختری که قرار است، چادری که اکنون در دستان شماست تا دوخته شود، یک نصیحت کنید، چه می‌گویی؟

 

سرش را پایین انداخت، اندکی صبر کرد و بعد گفت: درک طرف مقابل، صبر و گذشت؛ این سه موضوع می تواند کلید یک زندگی موفق باشند و صد البته احترام طرف مقابل یا همان همسر و احترام خانواده‌اش نیز از موضوعات مهم دیگری است که یک دختر و پسر جوان، وقتی پا در یک خانه می گذارند و یکی می‌شوند به آن باید توجه کنند.

تصمیم گرفتم تا به سراغ یکی از دخترانی بروم که اکنون برای او چادر برش زده‌اند، وقتی نزد یکی از آن ها رفتم، خوشحالی که در چشمانش ذوق می‌زد بیش از هر چیز دیگری دیده می‌شد.

 

کنار خیاطی ایستاده بود که داشت چادرش را می‌دوخت. نگاهش را ازوجادرش بر نمی‌داشت و هر بار که خیاط چادر را تکان می‌داد، سر او نیز د امتداد دستان خیاط تکان می‌خورد.

 

لبخند رضایت اولین چیزی بود که در تلاقی نگاه‌مان به یکدیگر نشان داده شد.

وقتی فهمید خبرنگار هستم، بیان کرد: حس و حال این‌ جا برایم تا همیشه خواهد ماند، در زمان من این روز به یادگار می‌نشیند، شوخی که نیست، بالاخره من هم چادر عروسی‌ام را برش زدم.

این دختر جوان ادامه داد: برخی آدم‌ها چه‌قدر زیبا بی‌هیچ چشم‌داشتی محبت می‌کنند و من امروز را مدیون محبت تک تک افراد حاضر در این مراسم هستم.

حواشی مراسم شاید از خود مراسم شیرین‌تر بود، شیرینی میان همه حاضران در مراسم پخش می‌شد و لبخند بود که منتشر می‌شد، از هر نگاهی به نگاه دیگر…
یکی از بانوان هر چند لحظه یک‌بار بلند فریاد می‌زد برای سفیدبختی و خوش‌بختی دختران‌مان صلوات و بعد این صدای صلوات بود که در سالن پخش می‌شد.

در ادامه با مسئول بسیج جامعه زنان در رابطه با این برنامه به گفتگو نشستم.

اکرم رنجبر نام این برنامه را چادربرون کاری از کمیته خواهران ستاد ترویج مکتب شهید سلیمانی دانست و گفت: به تعداد سال‌های زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی یعنی ۶۳ سال، قرار است ۶۳ زوج تحت برنامه پیوند فاطمه در سراسر استان کرمان و در ایام ولادت حضرت زهرا (س) و هفته بزرگداشت مقام مادر و زن به خانه بخت بروند.

 

وی ادامه داد: امروز ۳۰ برش‌کار و خیاط از  آحاد خیاطان  شهر کرمان حضور پیدا کردند در برپایی این برنامه شرکت کردند.

انتهای خبر/ پسند