![زیر و بم کودتای ۳ اسفند رضاخان زیر و بم کودتای ۳ اسفند رضاخان](https://www.armanekerman.ir/images/docs/000132/n00132804-b.jpg)
از آنجا که انگلیسیها در دوران جنگ جهانی اول به ارزش نفت ایران پیبرده بودند و از طرفی به دلیل تصویب نشدن قرارداد ۱۹۱۹ در مجلس و حفظ منافع انگلستان در هندوستان نگران بودند، به دنبال راهی برای تضمین بلند مدت جهت بهرهوری از ایران گشتند.
وقتی پای منافع انگلیس در میان است
از این رو انگلیس تلاش کرد تا دولتی را روی کار آورد که منافع او را ضمانت کند بنابراین نیاز به دو مهره سیاسی و نظامی بود، از این میان سیدضیاءالدین طباطبایی را به عنوان چهره سیاسی، و رضاخان پهلوی را به عنوان چهره نظامی برگزیدند.
به واقع هدف انگلستان در ایران، استقرار نظمی بود که موازنه بینالمللی قدرت را برهم نزند و مانع فعالیتهای تجاری انگلستان در ایران هم نشود اگر این جمعبندی درست باشد، باید گفت انگلیسیها دیکتاتوری پهلوی را نزدیکترین شکل حکومت موردنظر خویش در ایران میدانستند.
فرمانده نیروهای انگلیسی شمال ایران، فرمانده هنگ قزاق های همدان، یعنی رضاخان میرپنج را برای کودتای نظامی در ایران مناسب دید و در مذاکراتی با او، چگونگی اجرای کودتا و تصرف تهران را به اطلاع رساند البته قبل از کودتا، رضاخان توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق، مقام نخست وزیری به سیدضیاءالدین سپرده شود.
رضاخان میرپنج فرزند عباسقلیخان فرمانده اسبق سوادکوه به همراه قوای ۲۵۰۰ نفری خود با هشتعراده توپ و هجده قبضه مسلسل سنگین در معیت سیدضیاءالدین طباطبایی تهران را فتح میکند احمدشاه که در برابر عمل انجام شده قرار گرفته بود، فرمان نخست وزیری سیدضیاءالدین طباطبایی را صادر کرد و رضاخان نیز با لقب سردار سپه، به وزارت جنگ و فرماندهی لشکر قزاق منصوب شد.
کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ که به قدرت گرفتن افسر ساده ای به نام رضاخان میرپنج انجامید، فصل جدیدی را در تاریخ معاصر ایران گشود و مجلس مشروطه را به صورت ابزاری در دست نظامیان بدل ساخت، به طوری که طی چندین دوره تا شهریور۱۳۲۰ و اشغال نظامی ایران از سوی متفقین و تبعید رضاشاه به جزیره موریس، از جنگ و جدال احزاب تندرو و مجادله نمایندگان خبری نبود و فقط بله قربان گو به صندلی های نمایندگان تکیه زدند و مجلس را به سرنوشت تلخی گرفتار ساختند.
از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ تا به قدرت نشستن رضاخان
سید ضیاء الدین پس از دست گرفتن قدرت بسیاری از شخصیت های سیاسی را دستگیر و به زندان افکند. از جمله این شخصیت ها آیت الله مدرس بود.
سید ضیاء الدین چند روز پس از کودتا به حضور احمد شاه رفت و شاه که نسبت به جان خود به شدت بیم داشت وی را به عنوان نخست وزیر کابینه جدید معرفی نمود.
کابینه سید ضیاء عملا وظیفه یک محلل برای ورود کابینه رضا خان را ایفا نمود. پس از چندی مقام وزارت جنگ نیز به رضاخان واگذار شد. به این ترتیب با حمایت انگلیسی ها، وی یک به یک پله های ترقی را پیمود و به تدریج به محکم کردن مواضع خود مشغول شد.
اما در این مسیر رضا خان با حضور مبارزانی چون سید حسن مدرس نمی توانست به جولان گسترده بپردازد.
در دوره چهارم مجلس، رضاخان که در مقام وزارت جنگ بود، کوشید امور دفاعى و اقتصادى را هم در اختیار گیرد. مدرس در دوازدهم مهر ۱۳۰۱، در جلسه ۱۴۸ دوره چهارم مجلس، نطقى علیه رضاخان ایراد کرد و بر برکناری او تاکید نمود.
طرح موهوم جمهورى خواهى نیرنگ دیگر رضاخان بود که مدرس آن را ضد استقلال و هویت ایران و رهاورد تصمیم انگلستان براى تمرکز قدرت در شخص رضاخان خواند و در جهت نابودىاش گام برداشت. سرانجام گروهى از نمایندگان وابسته، به نیرنگ روى آوردند، مدرس را به بهانه آشتى با رضاخان در منزل قوام السلطنه نگاه داشتند و در غیاب وى سردار سپه با۹۲ راى مثبت مجلسیان قدرت را به دست گرفت.
منابع:
هدایت میزان
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی
انتهای خبر/پسند
منبع:آرمان