شروع فرماندهی شهید سلیمانی چگونه بود؟/ بازخوانی دست نوشته های حاج قاسم در خصوص مجروحیتش

این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: از آبان ماه سال ۱۳۶۰ مقرر شد، نیروهای هر استان به صورت متمرکز حضور پیدا کنند تا مجموعه مدیریتی برای آنها ایجاد شود؛ نیروهای استان کرمان در منطقه حمیدیه، کرخه، سوسنگرد و آبادان بودند و با اعزام جدید، گروه ها همه در مجموعه سوسنگرد در جنوب خوزستان، فراخوان و متمرکز شدند.

وی ابراز کرد: مسئولیت نیروهای اعزامی که بیش از ۶۰۰ نفر بودند، به سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی واگذار شد که فرماندهی دو گردان در عملیات، شروع سازماندهی و اجرای عملیات را به عهده داشت؛ علاوه بر آن، برخی تز نیروهای کرمان در قرارگاه و جاهای دیگر همکاری داشتند و این افراد نیز با حاج قاسم آمدند و به پیکرده نیروهای منطقه سوسنگرد اضافه شدند.

یزدی نژاد با بیان اینکه با حداقل امکانات و تجهیزات دو گردان در منطقه سوسنگرد خوزستان شکل گرفت، اظهار کرد: پس از استقرار کارهای مربوط به آموزش و آماده سازی افراد انجام و طرح ریزی عملیات توسط قرارگاه کربلا شکل گرفت و به نیروهای کرمان محور بُستان و فتح پل سابله داده شد که این محور بسیار مهم و اساسی بود.

این رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان کرد: نیروها در دو گردان به فرماندهی اکبر محمد حسینی و سید محمد تهامی مشغول به فعالیت شدند و روند کار و عملیات برنامه ریزی شده بود که هر گردان به چه صورت عمل کند؛ این عملیات، اولین عملیات کلاسیک و منظمی بود که نیروهای مردمی و سپاه می خواستند در وسعت گسترده انجام دهند.

وی با اشاره به اینکه در این عملیات اکبر محمد حسینی و بالغ بر ۶۰ نفر از نیروهای کرمان به شهادت رسیدند، گفت: در این عملیات با همت والای نیروها، بُستان آزاد و پل سابله فتح شد.

یزدی نژاد در خصوص آسیب که حاج قاسم در این عملیات دید، ابراز کرد: زمانی که حاج قاسم توانست خودکار به دست بگیرد یادداشت هایی را در خصوص عملیات طریق القدس نوشته است؛ سپهبد شهید سلیمانی نوشته بود؛ ما در منطقه سوسنگرد شب قبل از عملیات جمع شدیم و برخی از دوستان حمید عسگری، سردار رحیمی، رزم حسینی، محتشم، هندوزاده، منصور همایونفر حضور داشتند.

این رزمنده دوران دفاع مقدس اظهار کرد: حاج قاسم عنوان کرده بود؛ با بچه ها نقشه را مرور و با هم وداع کردیم و آماده عملیات شدیم؛ شب عملیات هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ بود که نیروها آماده شده بودند، نیروهای گردان اکبر محمد حسینی با محور نا آشنا بودند و مسیر را اشتباه رفته بودند و تلاش کردیم تا گردان را در مسیری که باید عملیات انجام گیرد، برگردانیم.

وی افزود: حاج قاسم نوشته بود؛ زمانی که رمز عملیات که «یا حسین»  بود از پشت بی سیم گفته شد، نیروها به خاکریزهای دشمن زدند و بچه های کرمان هم به خاکریزهای دشمن زدند، شدت آتش سنگین دشمن زیاد بود و دشمن با توپ، تانک و انواع خمپاره منطقه عملیاتی را می کوبید؛ در همین حسین احساس کردم یک انفجار شدید کنارم رخ داد و من را از زمین پرت و بلند کرد.

یزدی نژاد ادامه داد: در نوشته های حاج قاسم آمده است؛ شب بود و دیر وقت که متوجه شدم شکم، سینه و دست راستم آسیب دیده و در یک لحظه احساس کردم شهید شده ام؛ چرا که حس می کردم روح از بدنم جدا شده بود؛ یکی از نیروهای ارتش من را از معرکه بیرون آورد و به خاکریز خودی رساند، به جایی که بچه ها پاسدار و بسیجی هستند و تا صبح من با بدن زخمی آنجا بودم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس اظهار کرد: حاج قاسم در یادداشت هایش نوشته است؛ صبح یک آمبولانس پیدا کردند و زخمی ها را به سمت اهواز بردند و در مسیر آمبولانس خراب شد اما به هر حال ما را به اهواز بردند و در بیمارستان بستری کردند، در آنجا مجروح زیاد بود و رسیدگی به خوبی انجام نمی گرفت و در نهایت من را به بیمارستان شرکت برق در اهواز بردند و چند روز در آنجا تحت مداوای اولیه بودم و بعد از آن من را به مشهد منتقل کردند.

وی گفت: سپهبد شهید سلیمانی نوشته بود؛ کسی از اینکه من در مشهد بستری هستم اطلاع نداشت؛ خانواده ام رصد کرده بودند و از طریق آقای مهاجری که کار تعاون را انجام می داد، متوجه شده بودند که من در بیمارستان مشهد هستم و بعد از آن مادر، پدر، خانواده و برخی از دوستانم از جمله منصور همایونفر و ابراهیم هندو زاده پیشم آمدند.

یزدی نژاد تصریح کرد: در دست نوشته های حاج قاسم آمده است؛ دوستانم در بیمارستان متوجه شدند عناصری از منافقین به عنوان پزشک و پرستار رسیدگی نکرده اند و جای بخیه ها عفونت کرده است و قصدشان این بوده که من را در بیمارستان از بین ببرند؛ در نهایت آقای مهاجری آمدند و در فرصتی من را با بدن زخمی و شکم باز از بیمارستان بیرون آوردند و به فرودگاه انتقال دادند.

این رزمنده دوران دفاع مقدس بیان کرد: سپهبد شهید سلیمانی در یادداشت های خود نوشته است؛ من را به کرمان منتقل کردند و در بسیمارستان شهید باهنر بستری شدم و تحت مداوا قرار گرفتم و بیش از یک ماه طول کشید تا زخم های من التیام پیدا کند و پس از ان احساس کردم می توانم در جبهه ها حاضر شوم و کارهای عملیاتی انجام دهم و بنابراین بیمارستان را ترک و در سطح شهر اقدام به جمع آوری نیرو کردم.

وی خاطر نشان کرد: حاج قاسم نوشته بود؛ مقرر شده بود که حداقل چهار گردان از کرمان به منطقه برای عملیات بعدی اعزام شود، دستم می توانست حرکت کند؛ بنابراین با نیروها عازم منطقه شوش شدیم و در آنجا محور عملیاتی دشت عباس بود که به نیروهای کرمان واگذار شده بود و در آن منطقه شهید حسن باقری که مسئول فرمانده قرارگاه کربلا بود یگان های رزم سپاه پاسداران را شکل داد و بچه های کرمان تحت عنوان تیپ ۴۱ ثارالله وارد عملیات فتح المبین شدند.

انتهای پیام/م