به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری اقطاع خبر به نقل از نوید شاهد کرمان، شهید عباس رضایی سیزدهم دی ۱۳۴۱ در شهرستان رفسنجان به دنیا آمد. وی تا دوم متوسطه درس خواند. کارگر بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سرانجام در نهم مهر ۱۳۶۱ در حمیدیه آبادان بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید.
در ادامه بخش هایی از وصیتنامه شهید عباس رضایی را مرور میکنیم:
خدایا شاهد باش که به غیر از جان چیز دیگری نداشته در راه تو و مستضعفین از مرد و زن و کودک بدهم. پدر و مادر عزیزم منظورتان از بزرگ کردن من مگر به غیر از این بود می خواستید ثمر مرا ببینید.
آیا شما مسلمان هستی در دین اسلام ثمری بالاتر و والاتر از شهادت سراغ دارید اگر دارید، چرا به من نگفتی که میدانم سراغ ندارید. حالا پدر و مادر عزیزم شما که این سعادت نصیبتان شده است خدا را شکر کنید که خداوند به شما فرزندی داده که در صف شهدا باشد.
یک جمله هم به دوستان و هم شاگردان و معلمین خودم بگویم، برادران عزیزم من جواب هل من ناصر ینصرنی حضرت اباعبدالله را داده. بدانید خطاب تنها به من و همراهان من نیست خطاب به همه مسلمین است. جواب امام حسین را بدهید که هم اکنون از حلقوم امام خمینی بیرون میآید.
یک جمله هم پیام به برادر و خواهران من مبادا طوری رفتار کنید که دشمنان اسلام خیال کنند که از شهادت من در راه خدا نگران هستید.
پدر عزیزم مادر مهربانم، برادر گرامیم خواهران باوفایم، دست از قرآن و امام حسین و و روحانیت به رهبری امام خمینی برندارید نماز جمعه و عزاداری برای امام حسین را فراموش نکنید. سعادت جای دیگری نیست.
من به روحانیت سفارش میکنم اعلام میکنم راضی نیستم مخالفین ولایت فقیه در تشییع جنازه من شرکت کنند و حتی بر مزار من حاضر شوند من با آنها دشمن هستم.
پدر و مادر برادر و خواهران من، تا میتوانید قرآن بخوانید و عمل کنید به قرآن. دعای کمیل را فراموش نکنید. نماز شب را حتما بخوانید.
من سفارش نمیکنم که گریه نکنید چون امام حسین کنار بدن علی اکبرش بلند گریه کرد اما طوری گریه نکنید که دشمنان اسلام را خوشحال کنید هر وقت دلتان تنگ شد قرآن بخوانید (الا به ذکر الله تطمئن القلوب). دشمن بداند من آگاهانه در این جنگ شرکت کرده و این راه را انتخاب کردم و به یاری اسلام و قرآن و به فرموده امام قیامت کردم و شهید شدم.
پدرجان ببینید چقدر سفارش میکنم از یاری و اطاعت امام خمینی دست برندارید من دیگر آرزویی ندارم چون بکام خود رسیدم و از زندگی دنیا خوب کام و بهره گرفتم دیگر آرزویی ندارم و تا آخرین لحظات عمر دعای من این است: خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا.
انتهای خبر/ https://armanekerman.ir/vdcjmievtuqetxz.fsfu.html
armanekerman.ir/vdcjmievtuqetxz.fsfu.html