بخشی از وصیتنامه شهید جعفر عربپور:
پدر و مادر، به شما تبریک میگویم که چنین فرزندی را بزرگ کردید و در راه خدا قربانی نمودید و خودتان را در پیشگاه خدا سربلند و سرافراز کردید. مادر شما بودید که من را بزرگ کردی و بعد از شانزده سال از عمرم مرا به مدرسه عشق و شهادت فرستادید که راه حسین را ادامه دهم ازشما تشکر میکنم.
امیداوارم که مرا ببخشید پدر و مادر برای من گریه نکنید، خشمتان را در مشتهایتان گره کنید و بر سینه ضدانقلاب بکوبید. مادر تو دوستداشتی که مرا بزرگ کنی و در کنارت زندگی کنم، ولی من صدای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان و رزمندگان را درجبهههای نبرد با کفار شنیدم، درس، مدرسه، خانه و کاشانه رارها کردم تا ندای رزمندگان و امام عزیزمان را لبیک گویم.
مبادا در نبودن من در خانه برای شما ناراحتی ایجاد کند خوشحال باشید و محکم و استوارجلوی این بعثیان کافر و ازخدا بی خبر به ایستید و دشمن ضعیف رابه زباله دان تاریخ بیندازید.
اینک ای برادران ازجبهه ما ندای هل من ناصر ینصرنی به گوش میرسد، برخیزید که فردا دیر است و شتابان خود را به جبهه رسانید و ندای رزمندگان را لبیک گویید و یک لحظه دست از امام و رزمندگان برندارید.
ای خواهران عزیز که نمیتوانید در جبهه حاضر شوید ولی در پشت جبهه کارهای زیادی است که میتوانید انجام دهید و باید از فاطمهزهرا(س) و زینبکبری درس آموخت. حجاب خود را سنگر خود قرار دهید، زیرا حجاب کوبندهتر از خون من است.
بدانید من رفتم کاری حسینی کردم و شما باید کاری زینبی کنید و گرنه یزیدی هستید، مادر اگر من در خانه نیستم ولی روحم پیوسته در خانه است، برای من گریه نکنید زیرا من نمردم، اوج گرفته و به ملکوت اعلی پیوستم. ما پیروزیم چون شهادت را درآغوش میگیریم، ما پیروزیم چون اسلام پشتیبان ما است، ما پیروزیم چون قرآن و خدا با ماست.
منبع: نوید شاهد
انتهای خبر/ پسند
منبع:آرمان